صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

من، علی سهراب پور، متولد شهرستان کازرون (استان فارس) و فعلا در حوزه علمیه کازرون مشغول به تدریس هستم.
تمام تلاش من این است که بتوانم خدمتی از لحاظ فکری و اعتقادی به دوستان عزیزم کرده باشم.

آخرین نظرات

۵ مطلب در خرداد ۱۳۸۶ ثبت شده است

خدا و گنجشک...

۲۲
خرداد

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت " . می آید ، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد"

    ... و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست . فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود " با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست 

...گنجشک گفت " لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام . تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟"... و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.

....سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند .
خدا گفت " ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی".... . گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت " و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی."
...اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت .... های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد

 

 قرآن کریم:

چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ ویا چیزی را دوست داشته باشید،حال آنکه شر شما درآن است. و خدا می داند،و شما نمی دانید.

سوره ی بقره،آیه ۲۱۶

  • علی سهراب پور

...همه می دانستند که رسول اکرم (ص) ،همیشه به دخترشان احترام فراوان می گذاشتند و او را پاره تن خود می دانست و با خشنودی فاطمه خشنود و با ناراحتی او ناراحت می گشتند....

....مردم شنیده بودند که رسول خدا (ص)به فاطمه (س) فرمود: خداوند به خاطر خشم تو خشمکین می شود  و به خاطر رضای تو راضی...

... اما بعد از وفات رسول خدا مردم وقتی دیدند که دخت رسول  الله (ص) شب و روز گریه می کند .این سوال در ذهنشان نقش می بست که چه شده که فاطمه (س) اینگونه گریه می کند؟...

و همین گریه حضرت باعث شد که تقریبا تمام مردم بفهمند که جریان چه بوده؟و چه کسانی به آن حضرت چه ظلم هایی کرده اند؟...

لذا کسانی که به آن حضرت ظلم کرده بودند وقتی دیدند که موقعیت و جایگایشان در خطر است به آن حضرت گفتند که این همه گریه نکن...یا شب گریه کن یا روز...

...اما دخت رسول با گریه خود به همه فهماند که اینان به من ظلم کرد ه اند و من از آنان خشمکین و ناراضی هستم...

لذا آن کسانی که به حضرت ظلم کرده بودند و قتی اوضاع را اینگونه دیدند سعی کردند به گونه عمل کنند که به مردم بگویند نمی خواستند این گونه شود و از کار خود پشیمان شده اند...لذا به عیادت حضرت آمدند (اما حضرت به گونه ای رفتار کرد که آنان نمی خواستند)

...اما حضرت برای اینکه به همه ی تاریخ اعلام کند که اینان با دخت رسول الله چه کردند؟و به دنیا بفهماند که من از دست اینان خشمکینم و راضی نیستم. وصیت کردند که قبرشان مخفی بماند..تا هر کس به دنبال قبر تنها دخت رسول خدا (ص) می گردد و پیدا نمی کند این سوال در ذهنش نقش ببندد که چرا قبر دخت رسول اسلام مخفی است؟...چرا آن حضرت وصیت کرده که قبرشان مخفی بماند؟.....و همین باعث شود که اهل حق و باطل معلوم شود

پس در حقیقت این کار حضرت به خاطر این بود که به همه اعلام کند که من ازدست اینان خشمکینم و حضرت کاری کرد که آنان نتوانند در بین مردم و تاریخ جریان را طوری دیگر وانمود کنند

  • علی سهراب پور

امام صادق (ع):

العمل الخالص :الذی لا ترید ان یحمدک علیه احد  الا الله عزوجل

عمل خالص آن است که نخواهی کسی جز خدای عزوجل،تو را برانجام آن بستاید.

کافی ،ج۲،ص۱۶

  • علی سهراب پور

شریعت اسلامی و قرآن کریم که آخرین آیین و کتاب آسمانی می باشد از چنان جاذبه و زیبایی ظاهری برخوردار است که محققان و دانشمندان منصف جهان را به گونه ای به شگفتی وادار کرده که آنان را معترف به حقانیت این دین پاک و نورانی نموده است.آن چه در ادامه می آید،نمونه هایی از این اعترافات است که بدون هیچ توضیحی تقدیم می گردد:

ریحاد فرای (دانشمند آمریکایی):

    به نظر من اسلام تنها یک دین الهی نیست،بلکه مجموعه ی فرهنگ و قوانین ارزنده ای است که در پیدایش تمدن و فرهنگ کشورهای اسلامی تاثیر بسزایی داشته است.(۱)

 

پی یرسیمون لاپلاس (ستاره شناس معروف):

   آیین اسلام و تعالیم او،دو نمونه ی اجتماعی برای زندگی بشری است.بنابراین اعتراف می کنم که ظهور وی و دین او، دستورات خردمندانه اش،بزرگ و با ارزش می باشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم اسلام بی نیاز نیستم.(۲)

 

کنود هلمبو (محقق دانمارکی):

    انسان آسایش پیدا نمی کند مگر این که از تعالیم محمد و عیسی پیروی کند.اما مسیحیت آکنده از عقایدی است که قابل درک نیست و فایده ای هم بر آن مترتب نیست ولی حیات اسلام به ذات اوست و برای همیشه باقی است.(۳)

 

کرینه (محقق فرانسوی):

   از قرآن حقایق علمی بسیاری بر من کشف شد که با علوم طبیعی و بهداشت و علم پزشکی امروز به طور دقیق تطبیق می کرد از همین رو من یقین کردم که محمد واقعا پیامبر برحق است،زیرا این کتاب را متجاوز از هزار سال قبل برای مردم آورد و درآن هنگام ابدا اطلاعی از کشفیات علوم جدید در دسترس نبود (۴)

 

و.ب فارمر (محقق انگلیسی):

    اسلام دارای سه ویژگی است.اول:این که یک  دین عملی است و خالی از خرافات.دوم:دینی است که به امور اساسی و اصلی می پردازد و سر و کار آن با قوانین اصلی طبیعت و فطرت است و بین دین و علم فاصله ای نمی شناسد.سوم:درباره ی کلیه ی رشته های زندگی بشر دستورات کامل  وتمام می دهد.(۵)

 

دو بو لن ویلی یه (محقق فرانسوی):

   آیین محمد چنان خردمندانه است که برای تبلیغ آن ،هیچ نیاز به جبر و قهر نیست،کافی است که اصول آن را به مردم بفهمانند تا همه به آن گرایش پیدا کنند .این آیین چنان با عقل سازگار است که در مدتی کمتر از پنچاه سال در قلب نیمی از مردم جهان جای گرفت(۶)

 

ولف بایرون (محقق انگلیسی):

هر قدر بیشتر با اسلام و زندگی اسلامی آشنا می شوم از قواعد بهداشتی که محمد برای مسلمین آورد،بیشتر در شگفت می شوم و تاسف می خورم از این که بیشتر مسلمانان چرا از تمام این تعلیمات پیروی نمی کنند.(۷)

 

                                                                                                                    همت سهراب پور

 

پی نوشت

 

۱-      فرهنگ اسلام شناسان خارجی،ج۱،ص۷۸.

۲-   اسلام از دیدگاه دانسمندان غرب،ص۶۶.

۳-      مجله ی مبلغان،شماره ی ۷۲.

۴-      فرهنگ اسلام شناسان خارجی،ج۱،ص۱۹۰.

۵-      فرهنگ اسلام شناسان خارجی،ج۱،ص۲۳۵..

۶-      اسلام از دیدگاه دانسمندان غرب،ص۶۶.

۷-      فرهنگ اسلام شناسان خارجی،ج۱،ص۱۶۲.

  • علی سهراب پور

پاسخ: شیوه‌ی قرآن مجید در رابطه با ائمه‌ی هدی(ع) به ویژه‌ امیرالمؤمنین(ع) و خانواده‌ی آن حضرت این است که به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگی‌های آنان بپردازد نه به معرفی«شخص».

این شیوه‌ حکمت‌های متعددی دارد که برخی از آن‌ها به اختصار بیان خواهد شد. در اینجا دو زمینه برای گفت و گو وجود دارد: ۱- موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) و۲- حکمت و سرّ این روش.

 

  موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) در قرآن

قرآن مجید در موارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگی‌های رفتاری ائمه‌ی هدی(ع) به ویژه امیرالمؤمنین(ع) برداشته است از جمله:

 

۱- «ویُطعِمون الطّعامَ علی حُبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراَ»(الانسان، آیه‌ی ۹) مفسرین بزرگ شیعه و سنی آورده‌اند که این آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) و خانواده‌ی ایشان است و مسأله‌ی روزه‌داری حضرت علی(ع) و دادن افطار خود به مسکین، یتیم و اسیر در سه شب متوالی را به طور متواتر نقل کرده‌اند.

 

۲- «اِنّما یُرید اللهُ لِیذهبُ عنکم الرّجس اهلَ البیت و یُطهرکم تطهیراَ؛ یعنی خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاَ شما را پاک سازد.»۱

در خصوص این آیه، مقالات و کتب متعددی نگاشته شده و در این که شامل حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) وامام حسین(ع) است نزد شیعه و سنی هیچ اختلافی نیست. تنها اختلاف در شمول آن نسبت به همسران پیامبر(ص) است که با ادله‌ی متعددی علمای شیعه شمول آن نسبت به همسران پیامبر(ص) را رد کرده‌اند.

 

۳- «اِنّما ولیّکم اللهُ و رسولهُ و الذّینَ آمنوا الذین یقیمون الصّلوةَ و یؤتون الزّکاة و هم راکعون؛ یعنی سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.»۲

شأن نزول این آیه نیز در تمام تفاسیر معتبر شیعه و سنی اختصاصاً دررابطه با حضرت علی(ع) می‌باشد. البته آیات بسیار دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به همین سه مورد اکتفا می‌کنیم. در آیه‌ی اول اوج ایثار در شدت نیاز و در آیه‌ی دوم طهارت مطلق از هرکژی و کاستی و عیب و گناه و در آیه‌ی سوم تلفیق دو عبادت بزرگ با یکدیگر همراه با اوج اخلاص و خدا دوستی نمایان گردیده است. 

 

 حکمت روش قرآن در معرفی اهل بیت(ع)

شیوه‌ی ذکر شده حکمت‌های متعددی دارد از جمله:

۱- انگشت گذاردن روی اشخاص به طور اساسی چندان نقشی در روشنگری ندارد بلکه نهایتاً به نوعی تبعیت و پیروی کورکورانه می‌کشاند و البته این مانع آن نیست که در مورد لزوم افراد نیز معرفی شوند ولی اساساً معرفی شخصیت معرفی الگوهاست ودر نتیجه جامعه را به جای گرایش‌های متعصب آمیز جاهلانه، به سمت تعقل و ژرف اندیشی و توجه به ملاک‌ها و فضایل وامتیازات واقعی سوق می‌دهد.

۲- معرفی شخصیت، زمینه‌ساز پذیرش معقول است. در حالی که معرفی شخص در مواردی موجب دافعه می‌شود. این روش به ویژه در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته باشد یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را نداشته باشد، بهترین روش است. و این مسأله دقیقاً در مورد امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) وجود داشته است.

 

برای شناخت درست این مسأله لازم است ابتدا شرایط و ویژگی‌های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظر بگیریم تا در پرتو جامعه شناسی آن زمان و روانشناسی اجتماعی خاص آن جامعه بتوانیم به درک صحیحی از مسأله نایل آییم.

واقعیت آن است به استثنای اندکی از مؤمنان برجسته اکثریت جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بیت(ع) به ویژه امیرالمؤمنین(ع) پذیرش نداشتند و پیامبر(ص) نیز در مقاطع مختلف با دشواری‌های زیادی آن حضرت را مطرح می‌ساختند و در هر مورد با نوعی واکنش منفی و مقاومت روبرو می‌شدند دلایل این امر متعدد است از جمله:

 

الف: بسیاری از آنان کسانی بودند که تا چند صباحی قبل، در صف معارضین اسلام قرار داشتند و رویاروی خود شمشیر علی(ع) را دیده و از همان جا کینه‌ی وی را به دل گرفته بودند.

ب: تفکرات و سنن غلط جاهلی هنوز بر اندیشه‌ی مردم حاکم بود واموری مانند سن و… را در امور سیاسی دخیل می‌دانستند و لذا به خاطر جوان بودن حضرت علی(ع) وی را چندان شایسته برای رهبری جامعه نمی‌دانستند.

ج: این تفکر خطرناک در سطح جامعه رایج بود و توسط کسانی هم تبلیغ می‌شد که، پیامبر(ص) در صدد آن است که خویشان خود را برای همیشه بر مسند قدرت و حکومت بنشاند و در این راستا خدمات ارزنده‌ی پیامبر را نیز نوعی بازی سیاسی تفسیر می‌کردند که برای چنگ اندازی به حکومت برای خود و اهل بیتش انجام داده است. این مسأله چنان بالا گرفته بود که روز غدیر پس از معرفی امیرالمؤمنین(ع) یکی از حاضران صدا زد:

«خدایا؛ ما را گفت که از سوی خدا آمده و کتاب الهی آورده‌ام و ما پذیرفتیم و اکنون می‌خواهد داماد و پسرعمش را بر ما حاکم و مستولی سازد، اگر او راست می‌گوید سنگی از آسمان ببار و مرا بکش» اکنون این سؤال پدید می‌آید که آیا در چنین وضعیتی تا چه اندازه صلاح بوده است نام آن حضرت و یا ائمه‌(ع) بعد از ایشان در قرآن به صراحت ذکر شود؟

ممکن است کسی با خود بیندیشد که اگر چنین شده بود ریشه‌ی اختلافات از بن کنده می‌شد و امت اسلامی یکپارچه و هم آوا می‌شدند و راه هدایت را پیشه می‌ساختند زیرا قرآن مورد قبول همه است وبر آن اختلافی نیست ولی آیا واقعیت چنین است؟

خیر، زیرا این خطر به طور جدی وجود داشت که بر سر مسأله‌ی امیرالمؤمنین(ع) حتی اساس اسلام و قرآن به خطر افتد و اگر نام آن حضرت به صراحت در قرآن می‌آمد این مشکل وجود داشت که طیف عظیمی که در جامعه پایگاه تبلیغاتی وسیعی داشتند و درصدر اطرافیان پیامبر نیز بودند اساساً رسالت آن حضرت و قرآن و… را یکسره نفی وانکار کنند و خطر جدی برای اساس اسلام و قرآن بیافرینند.(دقت کنید.)

شاید این مسأله، ابتدا اغراق آمیز جلوه نماید در حالی که رخدادهای مهم تاریخی به خوبی از این نکته پرده برگرفته‌اند.

در اینجا به ذکر دو نمونه که در منابع تاریخی اهل تسنن به تکرار آمده و از مسلمات تاریخی است اکتفا می‌شود:

۱- همه‌ی مورخان برجسته آورده‌اند که چون پیامبر لحظات آخر عمر شریف خویش را می‌گذراندند، درخواست قلم و لوحی نمودند تا سندی برای امت به یادگار نهند که هیچگاه به انحراف و ضلالت گرفتار نگردند، این درخواست برای اطرافیان کاملاً روشن بود و هدف از آن با توجه به موضع‌گیری پیشین پیامبر واضح بود. در این هنگام عُمَر صدا زد«ان الرجل لیهجر؛ همانا این مرد(براثر شدت بیماری)، هذیان می‌گوید» العیاذ بالله. شگفتا پیامبری که خداوند در وصفش فرموده است«وما ینطِقُ عَنِ الهَوی اِنْ هُو الّا وحیٌ یُوحی؛ یعنی چیزی و سخنی از روی هوی و هوس نمی‌گوید و هر آن چه می‌گوید چیزی نیست الا وحی که بر او شده».۳ در خانه‌اش و نزد عزیزترین و بهترین حامیانش این چنین جسارت آمیز مورد طعن قرار گیرد و کار به جایی می‌رسد که آن حضرت از تصمیم خود منصرف می‌شود. زیرا جداً خوف آن وجود دارد که پایداری بر آن موجب انکار رسالت شود و مسلماً کسانی که چنین در خانه‌ی پیامبر خدا با وی برخورد می‌کند، خود را مستظهر به پشتیبانی وسیع اجتماعی می‌بینند و گرنه هرگز جرأت چنین جسارتی به خود نمی‌دادند. از همین جا روشن می‌شود که سِرّ شیوه‌ی قرآن چیست. یعنی قرآن هم برای اهل فهم و درک و تعقل حرف خود را زده است و هم کاری کرده که فاقدان چنان خصوصیتی یکسره از اصل دین جدا نشوند و انگیزه‌های سیاسی خاصی باعث نشود که به کلی مردم را از اصل دین و دیانت جدا سازند؛ و دین نوپای اسلام را به خطر اندازند.

جالب آن است که علاوه بر آیاتی که به گونه‌های مختلف مسأله‌ی ولایت امیرالمؤمنین(ع) را مطرح ساخته‌اند، سومین آیه‌ای که در آغاز این نگاشته آورده‌ایم بسیار روشن این پیام را داده و همراه با بیان امتیازات خاص آن حضرت مسأله‌ی ولایت و رهبری امت گوشزد ساخته است.

در اینجا یک سؤال باقی می‌ماند و آن این که خداوند فرموده است:«ما قرآن را نازل کردیم و ما خودمان آن را حفظ می‌کنیم.»۴بنابراین با توجه به این آیه از آن خطرات چه باک است؟

پاسخ آن است که حافظ بودن خداوند برای قرآن از راه اسباب و علل خاص آن است و یکی از آن‌ها بکارگیری همین شیوه است که انگیزه‌ی کنار زدن قرآن را به خاطر یکسری اهداف خاص از بین می‌برد.

 

۲- نمونه‌ی تاریخی دیگری که به روشنی از انگیزه و تفکرات ذکر شده پرده برمی‌دارد برخورد یزید با سر مقدس حضرت اباعبدالله (ع) است، که چون آن را در برابر خود دید این شعر را سرود:«لعبت هاشم بالملک فلا خبرجا و لا وحی نزل، یعنی؛ بنی هاشم در پی حکومت کردن و بازیگری‌های سیاسی بودند و نه وحی‌ای از آسمان نازل شده بود و نه پیامبری برانگیخته شده بود.»

 

برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید:۱- فروغ ابدیت، آیت ا... جعفر سبحانی ۲-رهبری امام علی(ع) از دیدگاه قرآن و پیامبر(ص)، ترجمه‌ سید محمود سیاهپوش ۳- نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه سید مرتضی عسکری ۴- بررسی مسائل کلی امامت، آیت ا... ابراهیم امینی، ۵- خاطرات مدرسه، سید جواد مهری ۶- معالم المدرسین، علامه سید مرتضی عسکری ۷- اجتهاد در مقابل نص، علامه سید شرف الدین ۵

 

پی نوشت

۱-احزاب، آیه‌ی ۳۳

۲- مائده، آیه‌ی ۵۵

۳- نجم، آیه‌ی ۳و۴

۴- حجر، آیه‌ی ۹

۵- پرسمان(سی دی)


  • علی سهراب پور