صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

من، علی سهراب پور، متولد شهرستان کازرون (استان فارس) و فعلا در حوزه علمیه کازرون مشغول به تدریس هستم.
تمام تلاش من این است که بتوانم خدمتی از لحاظ فکری و اعتقادی به دوستان عزیزم کرده باشم.

آخرین نظرات

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۷ ثبت شده است

باب مقدمه ای بر بهائیت

 

باب کیست؟

سید علی محمد شیرازی بنیانگذار فرقه ضاله «بابیه» در محرم 1235 قمری در شهر شیراز به دنیا آمد.پدرش محمد رضا و مادرش فاطمه بیگم و بنا به قولی خدیجه بیگم نام داشت.

 

 هنوز کودک بود که پدرش را از دست داد، خواندن و نوشتن را به شیوه معمول زمانه خویش در شیراز آغاز کرد،بعد از مدتی روانه بندر بوشهر شد و تحت کفالت دایی اش قرار گرفت و مدتی را نزد یک مکتب دار که از پیروان فرقه « شیخیه» بود، به کار آموختن پرداخت.

«سید علی محمد شیرازی» (باب) که دوران مکتب و تحصیلات مقدماتی خود را در شیراز تحت نظر معلمی به نام شیخ عابد که دارای اعتقادات متعصبانه « شیخیگری» و از پیروان شیخ احمد احسایی پیشوای بزرگ و بنیانگذار این فرقه بود، گذرانده و در شمار معتقدان این فرقه در آمده بود.

 

 با هدف تکمیل معلومات خود ، سفری هم به کربلا می رود و در آنجا مدت زمانی را در کلاس درس سید کاظم رشتی پیشوای وقت «: شیخیه» و جانشین شیخ احمد احسایی، موسس این فرقه، حضور می یابد.

 

بابی ها و بهایی ها سید علی محمد شیرازی را صاحب «علم لدنی» و او را امی می دانند و در این مورد به شدت مبالغه می کنند. آنان در مورد حضور وی در کلاس درس سید کاظم رشتی چنین می نویسند:

  • علی سهراب پور

تنبیه بدنی به جز در موارد استثنایی و با رعایت شرایط ، راهکار مناسبی برای تربیت نیست؛ چرا که انسان با پند ادب می شود و کتک، مخصوص چارپایان است. امام علی (ع) می فرماید:

فان العاقل یتغظ بالادب و البهائم لا تتغظ الا بالضرب1

 

آثار منفی تنبیه بدنی

 

1. تحقیر شخصیت: کودک یا نوجوانی که کتک می خورد، شخصیتش تحقیر می شود و کسی که به شخصیت او توهین شود، امیدی به خیرش نیست و دیگران از شر او در امان نخواهند بود.

من هانت علیه نفسه فلا ترج خیره2

من هانت علیه نفسه فلا تامن شره3

 

2. ایجاد روحیه ی تسلیم پذیری: تنبیه بدنی، فرزند شما را تو سری خور بار می آورد و در آینده، به دیگران نیز اجازه خواهد داد به او زور بگویند و قدرت دفاع از حق خود را نخواهد داشت.

 

3. کینه ی تنبیه کننده:کودک، کینه ی تنبیه کننده را به دل می گیرد و در آینده به شکل های گوناگون( درس نخواندن، سهل انگاری در عبادت، بی نظمی، اعمال خلاف و ...) از او انتقام می گیرد.

اربابی به نوکر خود قول داد دیگر او را نیازارد و وقتی نوکر اطمینان یافت که ارباب راست می گوید، با لبخند ملیحی بر لب و در کمال سادگی گفت:پس از این به بعد، من هم در سوپ شما تف نمی اندازم.

 

4. ماهرکردن مجرم در جرم: بر خلاف تصور برخی والدین که ادعا می کنند با کتک، رفتار خلاف فرزند را اصلاح کرده اند، این گونه نیست؛ بلکه او را در ارتکاب جرم، ماهر تر می کنند و با تنبیه بدنی به او می آموزند که در ارتکاب عمل خلاف، دقت بیشتری داشته باشد تا به دام نیفتد.

 

5. اضطراب:کودک یا نوجوان، دائم مضطرب است که نکند بر اثر عمل مشابهی، دوباره به ویژه در حضور دیگران تنبیه شود.

 

6. از بین رفتن اعتماد به نفس:فرزندی که دائم تنبیه می شود، اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و شهامت انجام کارهای بزرگ را نخواهد داشت.

 

7. روحیه ی زور گویی: از این پس، او نیز به ضعیف تر از خود (خواهر و برادر کوچک تر و همسالان ) زور می گوید و آنان راکتک می زند.اگر می خواهید این اثر منفی را با تمام وجود حس کنید، رفتارش را با خواهر یا برادر کوچک تر بنگرید.او نیز دقیقا همان گونه که شما رفتار می کنید، آنان را توبیخ می کند و حتی همان الفاظی را به کار می برد که شما برای خودش به کار می برید.4

 

 

 

پاورقی:

1- بحارالانوار،ج 71، ص 327.

2- غرر الحکم، ج 2، ص 712.

3- بحارالانوار ،ج 75 ، ص 300.

4- نسیم مهر، ج 1، ص 93.

  • علی سهراب پور

سوال:

 

این‌که گفته می‌شود:«عرش خداوند بر آب قرار داشته» به چه معنا می‌باشد؟

 

 جواب:         

 

در آیه‌ی 7 از سوره هود می‌خوانیم که «کان عرشه علی الماء؛یعنی، عرش خداوند بر آب بود» برای رسیدن به پاسخ سوال اول باید معنای «عرش» و‌‌ «ماء» را بیان کنیم و بعد به سراغ پاسخ سوال برویم:

 

عرش در اصل به معنای «سقف» یا « شیء سقف دار» است و به تخت‌های بلند همانند تخت‌های سلاطین گذشته نیز عرش گفته می‌شود اما این کلمه بعداً  به معنای قدرت نیز به کار رفته است.

 

اما گاهی کلمه‌ی عرش به معنای«مجموعه‌ی جهان هستی» می‌باشد زیرا تخت قدرت خداوند همه‌ی این جهان را  فرا می‌گیرد. و اما کلمه «ماء»  معنای معمولی آن  «آب» است اما گاهی به هر شیء مایع«ماء»  گفته  می‌شود  مانند فلزات مایع و امثال آن.

 با آن‌چه در تفسیر این دو کلمه گفته شد چنین استفاده می‌شود که در آغاز آفرینش  جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده ( یا گازهای فوق العاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت). سپس در این توده‌ی آب گونه حرکات شدید و انفجارات عظیمی رخ داد و قسمت‌هائی از سطح آن پی در پی  به خارج پرتاب شد این اتصال و به هم پیوستگی به انفصال و جدائی گرائید و کواکب و سیارات و منظومه‌ها یکی بعد از دیگری تشکیل یافتند بنابراین جهان هستی و پایه‌ی تخت قدرت خدا نخست بر این ماده‌ی عظیم  آب گونه قرار داشت.

این همان چیزی است که آیه‌ی 30 سوره‌ی انبیا نیز به آن اشاره شده است درآنجا که می فرماید: «آیا آنها که خدا را انکار می‌کنند با چشم علم و دانش این حقیقت را ندیدند که آسمان‌ها و زمین، در آغاز به هم پیوسته بود سپس ما آنها را از هم گشودیم و هر موجود زنده‌ای را از آب آفریدیم».

در نخستین خطبه‌ی نهج البلاغه نیز اشارات روشنی به همین معنی شده است 1

 

 

پاورقی:

1- تفسیر نمونه جلد 9 ص 25 و 26.

  • علی سهراب پور