گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام در دوازدهم ماه مبارک رمضان امسال:
مکرر عرض کردهایم؛ در عرصههاى گوناگون جهانى، درگیرىها غالباً جنگ ارادهها است؛ هر طرفى که ارادهاش زودتر ضعیف شود، شکست خواهد خورد. صبر یعنى این عزم را، این اراده را نگه داشتن، حفظ کردن. توکل هم یعنى کار را انجام دادن و نتیجه را از خدا خواستن.
جهتگیرى را باید درست انتخاب کنیم؛ این قطبنما است، این شاخص اصلى است. اگر چنانچه جهتگیرى را غلط انتخاب کردیم، در انتخاب جهتگیرى اشتباه کردیم، تلاش مضاعف ما نه فقط ما را به نتیجه نمیرساند، بلکه ما را از راه دور میکند.
جهتگیرىها مهم است. بنده در روز چهاردهم خردادِ امسال در سالگرد رحلت امام بزرگوار (رضوان الله تعالى علیه) در مرقد مطهر ایشان، جهتگیرىهاى انقلاب را بر اساس قرائت امام - که براى ما معتبر و حجت است - شرح دادم.
در سال ۸۸ بعضى خطاى بزرگى را مرتکب شدند، کشور را در لبهى یک چنین پرتگاهى قرار دادند، یک مشکل اینچنینى را براى کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خداى متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند. در این سالهاى متوالى از اول انقلاب - منهاى همان برههى کوتاه سال ۸۸ - همیشه این دستبهدست شدن قدرت و مسئولیت در کشور، با آسایش، با خوشى و با شادکامى همراه بوده است؛ این خیلى فرصت مهمى است.
باید با استفاده از آنچه که تاکنون انجام گرفته است، و با بنا بر روى بنائى که تا امروز بالا رفته است، انشاءالله کشور را پیش ببرند. این فرصت بسیار مهمى است،
هر مجموعهاى هم که سر کار مىآید، با نگاه مثبت به مجموعهى قبل از خود نگاه کند. خب، این گزارش مبسوط آقاى رئیس جمهور، آقاى دکتر احمدىنژاد را شنیدید. کارهاى فراوانى شده، کارهاى برجستهاى انجام گرفته. ممکن است دولت بعدى بیاید همین مقدار کار یا دو برابر این کار یا بیشتر، بر آنچه که انجام گرفته است، بیفزاید؛ چه چیزى از این بهتر براى کشور؟مهم این است که جهتگیرىها استمرار داشته باشد
در سیاست خارجى هم همین جور. امروز جمهورى اسلامى نقش غیرقابل انکارى در مسائل گوناگون منطقه و مسائل اساسى منطقهى خود دارا است، که این را هیچ کس منکر نیست. مسائل منطقهى ما، مسائل جهانى هم هست
مسئلهى تحدید نسل براى کشور ما خطر است؛ من به شما عرض بکنم. محدود کردن نسل، براى کشور ما یک خطر بزرگى است. ما در منطقهى خطر مبالغ زیادى پیش رفتیم، باید برگردیم؛ میتوانستیم جلوى این کار را بگیریم، نگرفتیم. آنچه که متخصصین و کارشناسان، با نگاههاى علمى، با دقت علمى بررسى کردهاند، ما را به این نتیجه میرساند که با این روند کنونى، کشور در آینده دچار مشکل فراوان خواهد شد؛ کشور دچار پیرى عمومى خواهد شد.
کشور با یک جبههى دشمن معاند مواجه است. مثل خیلى از چیزهاى دیگر و عرصههاى دیگر که ما در دنیا تکیم، در این قسمت هم در دنیا تکیم! نداریم کشورى را که یک جبههى معارضِ معاندى با این عرض و طول در مقابلش وجود داشته باشد؛ در مقابل ما هست. جبههى ارتجاع هست، جبههى استکبار هست، برخى از سردمداران کشورهاى غربى هستند، برخى از ضعفاى مسئولان دولتهاى منطقهاى هم هستند؛ بالاخره یک جبههاى است در مقابل ما
مسئولان کشور باید تصمیمشان را در مواجههى با مشکلات حفظ کنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حرکت کردن، این عزم راسخ را نیاز دارد. اینجور نباشد که با مشاهدهى اخم دشمن، ترشروئى دشمن، حرکت معارضهى دشمن با شکلهاى مختلفش - تبلیغاتىاش، سیاسىاش، اقتصادىاش و امثال اینها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولین لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است. البته این دومى - عزم راسخ مردم - الزاماتى هم دارد، که حالا معلوم است. ما اگر بخواهیم عزم راسخ مردم را حفظ کنیم، یک سلسله وظائفى را باید انجام دهیم.
آنچه که در حال حاضر براى کشور اولویت دارد به نظر من مسئلهى اقتصاد و مسئلهى علم است.
دومین نکتهاى که در این زمینه وجود دارد، مسئلهى تعامل با دنیا است؛ که این روزها زیاد هم گفته میشود. ما معتقد به تعامل با دنیا هستیم. در تعامل با دنیا، باید طرف مقابل را شناخت؛ اگر نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد. پروندهى خصوم خودمان را فراموش نکنیم. ممکن است انسان یک وقتى سابقهاى را به رو نیاورد؛ اشکالى ندارد. شما یک وقتى با یک شخصى مواجهاید، میخواهید یک کارى را انجام دهید، یک سابقهاى هم از او دارید، مصلحت نمیدانید به رو بیاورید؛ این اشکالى ندارد، اما این سابقه یادتان نرود؛ اگر یادتان رفت، پشت پا خواهید خورد، ضربه خواهید خورد.
آمریکائىها میگویند ما میخواهیم با ایران مذاکره کنیم. خب، سالها است که میگویند میخواهیم مذاکره کنیم؛ این یک فرصتى نیست که براى ما بهوجود آوردند. من اول سال گفتم که خوشبین نیستم. در مسائل خاص، مذاکره را منع نمیکنم - مثل مسئلهى خاصى که در قضیهى عراق داشتیم، و بعضى از قضایاى دیگر - لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربهى من این را نشان میدهد. آمریکائىها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقىاند، هم در برخوردشان صادق نیستند. این چهار ماهى هم که از آن صحبت ما گذشت، همین را تأیید کرد؛ موضعگیرىهاى مسئولان و دولتمردان آمریکا نشان داد که همین مطلبى که ما گفتیم - که گفتیم خوشبین نیستیم - درست است؛ خود آنها عملاً این را تأیید کردند. انگلیسها هم یک جور دیگر، دیگران هم یک جور دیگر.
تعامل با دنیا هیچ ایرادى ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنیا بودیم؛ منتها در تعامل، طرف مقابل را باید شناخت؛ شگردهاى او را باید دانست؛ هدفهاى اساسى و کلان را باید در مدّ نظر داشت. ممکن است دشمنى سر راه شما را بگیرد، بگوید از اینجا نباید جلو بروید. سازش با او به این صورت نیست که شما قبول کنید، برگردید؛ هنر این است که شما کارى کنید که راهتان را ادامه دهید، او هم مانع کار شما نشود؛ والّا اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود که او بگوید شما باید از این راه برگردید، شما هم بگوئید خیلى خوب، این که خسارت است. توجه به این جهات باید از سوى مسئولین و دولتمردان وجود داشته باشد.