صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

من، علی سهراب پور، متولد شهرستان کازرون (استان فارس) و فعلا در حوزه علمیه کازرون مشغول به تدریس هستم.
تمام تلاش من این است که بتوانم خدمتی از لحاظ فکری و اعتقادی به دوستان عزیزم کرده باشم.

آخرین نظرات

۳۰ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

هدف از هیات امنایی کردن مدارس، ارتقای کیفیت برنامه‌های آموزشی و تربیتی مدارس، جلب و توسعه مشارکت‌های مردمی‌ و خیّرین در احداث و اداره امور مدارس، تقویت نظام مدیریتی، مالی و اجرایی مدارس مبتنی بر گسترش عدالت آموزشی می باشد.

اعضای هیأت امنای مدرسه عبارتند از:مدیر مدرسه،یکی از معاونین آموزشی مدرسه،یکی از کارکنان آموزشی و پرورشی مدرسه، رییس انجمن اولیا و مربیان مدرسه، یک نفر از اولیای دانش‌آموزن، دو نفر از صاحب‌نظران و کارشناسان آموزشی یا فرهنگی ترجیحاً از استادان حوزه یا دانشگاه یا .. ،یک نفر از خیرین و یا معتمدان محل، یک نفر از اعضای شورایاری محله یا موسسات و مراکز فرهنگی، ورزشی و مذهبی محل(مانند مسجد)، یک نفراز مدیران یا اعضای هیات مدیره مراکز و موسسات تولیدی و خدمات.

اما مهم ترین وظایف هیات امنا عبارت است از: بررسی و تصویب برنامه سالانه مدرسه، تامین منابع و اعتبارات مورد نیاز مدرسه،بررسی مسائل پرورشی مدرسه و پیش‌بینی راهکارهای فرهنگی و تربیتی لازم برای تحقق اهداف تربیتی،فراهم آوردن زمینه تعامل نهادهای فرهنگی و اجتماعی پیرامون مدرسه؛موثر درفرایند تربیتی دانش‌آموزان،تولید کتاب و مواد آموزشی و کمک آموزشی،نظارت بر مسائل مالی و آموزشی مدرسه و ...

همانگونه که در قانون آمده هدف از هیات امنایی کردن مدارس رشد و ارتقاء برنامه های آموزشی و پرورشی مدارس بوده است اما آیا در حال حاضر  در تمام این مدارس این هدف محقق شده یا اصلا در این مسیر قدم برداشته می شود؟

بدون شک در بعضی از مدارس زحماتی برای تحقق این امر کشیده شده است اما متاسفانه آنچه در اذهان مردم از شنیدن نام هیات امنایی نقش بسته است گرفتن پول بیشتر از اولیاء دانش آموزان است و بس.

در واقع وقتی مدرسه ای هیات امنایی می شود،اولین تغییری که همه آنرا حس می کنند گرفتن پول بیشتر از اولیا دانش آموز است.همه با مشکلات مالی آموزش و پرورش آشنا هستند اما آیا فشار تصمیمات هیات امنا را خانواده دانش آموزان باید تحمل کنند؟بر اساس قانون تامین اعتبارات مدرسه برعهده هیات امناست نه خانواده دانش آموزان.و اگر هیات امنا تشخیص می دهد که در مدرسه نیازی وجود دارد باید خود به دنبال تامین مالی آن باشد نه آنکه خانواده ها را تحت فشار قرار دهند  

گرفتن پول از اولیاء در حالی است که در قانون مدارس هیات امنایی خبری از دریافت "اجباری" پول از دانش آموزان نیست بلکه منابع مالی این مدارس عبارت است از1. اعتبارات دولت.2.  وجوهی که از ارائه خدمات آموزشی و پرورشی فوق برنامه (اضافه بر برنامه های رسمی آموزش و پرورش) دریافت می شود. 3-    هدایا و کمک های مردمی "داوطلبانه "که در خارج از فصل (موعد) ثبت نام دانش آموزان در چارچوب مقررات ابلاغی آموزش و پرورش دریافت می شود.4.کمک های خیرین5.تشویقی های آموزش و پرورش.

اصولا یکی از فلسفه های دادن اختیارات متعدد به هیات امنا؛آن است که هیات امنا مسئول تامین منابع مالی مدرسه است.نه آنکه هیات امنا بنشیند و برای مدرسه برنامه بریزد و آنوقت خانواده ها پول بدهند.این که عاقلانه نیست.

بنابراین به نظر می رسد باید بر عملکرد این مدارس نظارت بیشتری صورت گیرد تا واقعا عدالت آموزشی که هدف از این طرح است محقق گردد و این مسولیت علی القاعده برعهده ادراه آموزش و پرورش هر شهری می باشد

  • علی سهراب پور

                

ضمن اذعان به ضرورت خواندن نماز طلب باران اما نکاتی در مورد شیوه برپایی آن تقدیم می شود:

ای کاش نماز طلب باران را در روز دوشنبه نمی خواندند؛چرا که بدون شک بسیاری از مردم به علت شغلشان امکان شرکت را نداشتند.

ای کاش قبل از نماز طلب باران؛اطلاع رسانی دقیق انجام می پذیرفت تا کسانی که امکان و علاقه حضور را داشتند خبر دار می شدند؛چرا که بودند عده ای که اصلا مطلع نشده بودند.براستی هدف از خواندن نماز طلب باران چیست؟

ای کاش وقتی اعلام شد نماز طلب باران ساعت هفت و نیم اقامه می شود؛با تاخیر آغاز نمی شد؛چرا که خلف وعده و معطل کردن مردم کارپسندیده ای نیست.

ای کاش وقتی قرار است نمازی خوانده شود از قبل دعای قنوت آن چاپ شود و در اختیار مردم قرار گیرد؛چرا که تعدادی قابل توجهی اصلا دعا قنوت را نداشتند که بخواهند بخوانند.

ای کاش وقتی دعای قنوتی توزیع می شود به یکباره اعلام نمی شد که دعا تغییر کرده؛چرا که قریب به اتفاق مردم در سردرگمی قرار گرفتند که چه بخواهند و چه بخوانند.

ای کاش آداب نماز طلب باران رعایت می شد(آدابی مثل در صحرا نماز خواندن،نماز بعد از توبه و استغفار مردم،بردن پیران،کودکان،چهارپایان،و...)؛چرا که حتما پروردگار عالم بی حساب اینها را جزء آداب نماز باران قرار نداده است.

ای کاش آنچیزی که نه مستحب بود و نه واجب به مردم توصیه نمی شد که انجام دهند(مثل بلند شدن مردم و روبه قبله قرار گرفتن در هنگام ذکر بعد از نماز-این کار برای امام جماعت مستحب است -)؛چرا که اگر خوب بود و حسن،حتما خود خدا می فرمود.

ای کاش وقتی که اعلام شد هفته ی بعد هم نماز خوانده می شود،به این حرف عمل می شد؛چرا که ...

و ای کاش با برنامه ریزی و حساب و کتاب نماز برپا می شد؛چرا که ما خودمان نباید زمینه وهن این امور را فراهم کنیم

و ای کاش در نمازهای بعدی این تذکرات جدی گرفته می شد؛چرا که حرفی جز حرف دین زده نشد

  • علی سهراب پور

نماز باران همانند نماز عید فطر و عید قربان خوانده می شود.یعنی 5قنوت در رکعت اول و چهار قنوت در رکعت دوم.البته در قنوت آن هر دعایی می توان خواند.اما بنده در آخر مطالب دعایی را که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است را هم به صورت مطلب word و هم pdf قرار داده ام

آداب نماز طلب باران (استسقاء)

 1. بلند خواندن حمد و سوره .
2. مستحب است که سوره اعلى در رکعت اول و سوره شمس در رکعت دوم خوانده شود.
3. مستحب است که نماز را بعد از گرفتن سه روز روزه ، بخوانند یعنى امام امر کند مردم را که سه روز روزه بگیرند و آنگاه به صحرا روند براى نماز، به این نحو که روز اول روزه ، شنبه و آخرش دوشنبه باشد و یا روز اول چهارشنبه و آخرش جمعه باشد.
4. مستحب است که نماز باران ، پس از توبه مردم از گناهان به سوى خدا و بعد از تطهیر اخلاق خود از صفات پست نفسانى باشد.
5. بیرون رفتن امام جماعت همراه با نمازگزار به صحرا، در نهایت وقار و آرامش و خشوع و حالت نیاز و انتخاب جایى تمیز براى نماز، و داشتن حالتى نیازمندانه و ترحم انگیز مثلا پا برهنه بودن ، مستحب مى باشد.
6. مستحب است که منبر را با خود به صحرا ببرند.
7. مستحب است مؤ ذنهاى شهر پیشاپیش ‍ امام جماعت حرکت کنند
8. مستحب است که پیران و کودکان و چهارپایان را نیز با خود ببرند.
9. مستحب است که بچه ها را از مادرانشان جدا سازند تا گریه ها و ضجه ها زیاد شود و سبب نزول رحمت گردد.
10. مستحب است که پیشنماز، بعد از نماز، رداى خود را دگرگون سازد، یعنى قسمت راست را به سمت چپ و سمت چپ را به راست بگرداند و با صداى بلند  و بالاى منبر رود و روى بقبله نموده صد مرتبه با صداى بلند تکبیر بگوید سپس روى از قبله بطرف مردم سمت راست خود نموده با صداى بلند صد بار سبحان الله مى گوید و سپس به طرف مردمى که در سمت چپ قرار دارند بر گردانیده صد بار با صداى بلند لا اله الا الله مى گوید آن گاه رو به مردم مى کند و صد بار حمد خدا مى گویدمردم نیز همصدا با او ذکر بگویند و آنگاه دعا کند، مردم هم دعا کنند و آمین بگویند و بسیار ناله و تضرع نمایند.
11. بهتر است در دعاها، از آنچه از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده استفاده شود، از جمله دعاى نوزده در صحیفه سجادیه .
12. مستحب است که دعاى حضرت على علیه السلام در مورد باران را بخوانند.
13. چنانچه بعد از خواندن نماز با آن همه مقدمات ، دعاى ایشان مستجاب شد و باران بارید و سیراب شدند، پس مطلوب حاصل است ؛ اگر در استجابت دعا تاءخیر افتاد و باران نبارید، دوباره و سه باره به صحرا برگردند و نماز بخوانند و از رحمت خداوند ماءیوس نشوند چون براى پیغمبران گذشته همه چنین اتفاقى افتاده که در بار اول باران نباریده و بار دوم یا سوم باریده است 
14. بهتر است که نماز باران در وقت نماز عید (یعنى از طلوع خورشید تا ظهر) خوانده شود.( 
15. مستحب است که علاوه بر دگرگون کردن عبا، قسمت بالاى عبا را پایین و پایین را بالا قرار دهد و نیز وارونه بپوشد

دعای قنوت نماز باران

فایل word  (کلیک کنید)

فایل pdf (کلیک کنید)

  • علی سهراب پور

وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف. یعنی مقصود طلبه و دانشجو یک چیز باشد.

یعنی هم در حوزه و هم در دانشگاه؛ خدا،دین خدا،پیشرفت مسلمانان،خدمت به مردم،انسان سازی و در یک کلام کسب معرفت نسبت به خود و خدا و انجام وظیفه مطلوب و مقصود باشد.


  • علی سهراب پور

روزه یکی از واجبات دین مبین اسلام می باشد.البته روزه در دیگر ادیان نیز وجود داشته است و تمام پیامبران الهی پیروان خود را به آن دستور می داده اند.
پیامبر گرامی اسلام در مورد روزه می فرماید: صوموا تصحوا ؛ روزه بگیرید تا سالم بمانید. این فرمایش نبی اسلام به آثار جسمی روزه اشاره دارد .یعنی روزه سبب سلامت جسم انسان خواهد شد. در این مطلب سعی شده نظر تعدادی از دانشمندان غربی در مورد اثرات جسمی روزه تقدیم می شود تا مویدی باشد بر این حکم دین مبین اسلام. البته باید توجه شود  اثرات و ثمرات روزه فقط منحصر به اثرات جسمی آن نیست.


دکتر «الکسیس کارل«

»با روزه داری ، قند خون درکبد می ریزد و چربی هایی که در زیر پوست ذخیره شده اند و پروتئین های عضلات و غددسلول های کبدی آزاد می شوند و به مصرف تغذیه می رسند». دکتر کارل می گوید: «لزوم روزه داری در تمام ادیان تاکید شده است . در روزه ابتداگرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد ضعف احساس می شود ولی در عین حال کیفیات پوشیده ای که اهمیت زیادی دارند، به فعالیت می افتند و بالاخره تمام اعضا مواد خاص خود رابرای نگهداری و تعادل محیط داخلی و قلب قربانی می کنند و به این ترتیب روزه تمام بافت های بدنی را می شوید و آن ها را تازه می کند«


دکتر «ژان فروموزان «

» روش معالجه با روزه رابه شست و شوی اعضای بدن تعبیر می کند که درآغاز روزه داری ، زبان باردار است ، عرق بدن زیاد است ، دهان بدبوست و گاه آب از بینی راه می افتد، که همه این ها علامت شروع شستشوی کامل بدن است . پس از سه چهار روز، بو برطرف می شود. در این حال ، اعضا هم استراحتی کافی دارند«



 دکتر «گونل پا»ی فرانسوی

»چهارپنجم بیماری ها از تخمیر غذا در روده ها ناشی می شود که همه با روزه اصلاح می گردد«


 دکتر «آلکسی سوفورین «

»جسم به هنگام روزه به جای غذا از مواد باقی مانده دربدن استفاده کرده و آن ها را مصرف می نماید وبدین وسیله مواد کثیف و عفونی که در جسم هست و ریشه و خمیره بیماری ها از آن است ، از بین می رود. روزه سبب بهبودی همه بیماری هاست ؛بنابراین شایسته است که جسم خود را به وسیله روزه ، نظیف و پاکیزه کنید«.


 دکتر «کاریو»ی آمریکایی

هرشخص بیمار باید در سال مدتی از غذا پرهیز کند؛زیرا مادامی که غذا به تن می رسد، میکروب ها درحال رشدند، ولی هنگامی که از غذا پرهیزمی کند، میکروب ها رو به ضعف می روند». وی هم چنین می افزاید: «روزه ای که اسلام واجب کرده ، بزرگ ترین ضامن سلامت تن می باشد«.



دکتر «تومانیانس«

»فایده بزرگ کم خوردن وپرهیزنمودن از غذاها در یک مدت کوتاه آن است که چون معده در طول یازده ماه مرتب پر ازغذا بوده ، در مدت یک ماه روزه داری موادغذایی خود را دفع می کند و همین طور کبد که برای حل و هضم غذا مجبور است ، دائما صفرای خود را مصرف کند، در مدت سی روز ترشحات صفراوی را صرف حل کردن باقی مانده غذای جمع شده خواهد کرد. دستگاه هاضمه در نتیجه کم خوردن غذا، اندکی فراغت را حاصل نموده ورفع خستگی می نماید. روزه یعنی کم خوردن وکم آشامیدن در مدت معینی از سال و این بهترین راه معالجه و حفظ تندرستی است که طب قدیم وجدید را از این حیث متوجه خود ساخته ؛مخصوصا امراضی را که بر دستگاه هاضمه ،به خصوص کلیه و کبد عارض می شود و به توسط دارو نمی توان آن ها را علاج نمود، روزه به خوبی معالجه می نماید. چنانچه بهترین دارو برای برطرف ساختن سوءهاضمه نیز روزه گرفتن است .«

  • علی سهراب پور

همه می دانیم یکی از فروع دینمان امر به معروف و نهی از منکر است.همه می دانیم همانگونه که نماز و روزه بر تک تک مسلمانان واجب است امر به معروف و نهی از منکر نیز واجب است. همه می دانیم انسان ها و جوامعی که از این واجب سرباز می زنند در واقع مرده هستند نه زنده.

همه می دانیم میزان برتری امر به معروف و نهی از منکر در مقابل واجبات دیگر به اندازه ی دریا است در مقابل قطره ای. همه می دانیم اگر می خواهیم امت برتر باشیم از این واجب نباید غفلت کنیم. همه می دانیم جدا شدن سر ابی عبدالله (علیه السلام) و به خاک و خون کشیده یاران و عزیزانش برای امر به معروف و نهی از منکر بود.

همه می دانیم بی تفاوتی نسبت به این امر مهم، سبب تسلط اشرار بر جامعه خواهد شد. همه می دانیم عده ای از امت های قبل به خاطر بی اعتنایی به این واجب؛ شاهد عذاب الهی بودند. همه می دانیم اگر این واجب را انجام دهیم خیلی از مفاسد برچیده خواهد شد. همه می دانیم اثر این بی تفاوتی به این واجب مهم،بر ما و خانواده ی ما نیز اثر گذار است.

همه این مطالب را می دانیم و باز عده ای زیادی از ما این واجب را انجام نمی دهیم.

عده ای امر به معروف و نهی از منکر را فقط وظیفه دولت و نیروی انتظامی می دانند. تعدادی اظهار می کنند ما که نمی توانیم به تمام کسانی که مثلا بدحجاب هستند تذکر بدهیم پس دیگر وظیفه ای نداریم .بعضی می گویند ما این وظیفه را از طریق سخنرانی،کار فرهنگی و نوشتن مطلب ادا می کنیم.بعضی دیگر می گویند وقتی فلانی و فلانی امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند از ما چه توقعی دارید.و بالاخره عده ای بیان می کنند ما که نمی توانیم با دیگران درگیر شویم. اما پاسخ این توجیهات روشن است.

امر معروف و نهی از منکر لسانی وظیفه ی همه است نه دولت و نیروی انتظامی. اگر ما نمی توانیم مثلا به همه بدحجاب ها تذکر بدهیم اما هر روز به یک نفر که می توانیم.ما منکر تاثیر سخنرانی و کارفرهنگی و نوشتن مطلب نیستیم اما تذکر لسانی تاثیر دیگری دارد و مکمل این امور است. براستی اگر فلانی و فلانی این واجب را انجام نداند تکلیف از ما ساقط می شود و ما دیگر وظیفه نداریم؟. و بالاخره کسی که نگفته امر به معروف و نهی از منکر با جر و دعوا باشد بلکه یک تذکر لسانی ساده و از روی دلسوزی همراه با احترام کافی است.

امیدوارم از این پس سعی کنیم این واجب الهی را به نحو احسن انجام دهیم و بدانیم که بسیاری از افرادی که مرتکب حرامی می شوند اگر افرادی به آنان تذکر می دادند قطعا آن فعل حرام را ترک می کردند.

مقام معظم رهبری نیز چندین بار این مسئله را تذکر داده اند. ایشان می فرماید:

در جامعه اسلامی تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر با لسان است. چیزی که جامعه ما را اصلاح می کند همین نهی از منکر زبانی است « سال 1371». خدای متعال در زبان این اثر را قرار داده است در امر و نهی این اثر را قرار داده است ما چرا این حکمت الهی را درک نمی کنیم  و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم الهی استفاده کنیم.عمل کنید تا ببینید می شود یا نمی شود.

حرف بزنید، بگویید، یک کلمه، بیشتر هم نمی خواهد.لازم نیست سخنرانی بکنید. کسی را می بینید خلافی مر تکب می شود، دروغی را ، غیبتی را ، تهمتی را ، کینه ورزی نسبت به برادر مومن را ، بی اعتنایی به محرمات دین را ، بی اعتنایی به مقررات را ، اهانت به پذیرفته های ایمانی مردم را ، پوشش نامناسب را ، هر کدام از این کارها را کسی انجام داد یک کلمه،لازم نیست با خشم باشد، یک کلمه آسان بگویید این کار شما خلاف است، نکنید.شما بگویید، دیگری بگوید گناه در جامعه می خشکد « سال 1370» . تاثیر امر و نهی زبانی اگر انجام گیرد ، از تاثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است «سال 1377».

  • علی سهراب پور

انشاءالله فردا برای دومین بار عازم بیت الله الحرام و مدینه منوره هستم. بنده این را از مرحمت حضرت معصومه سلام الله علیها و لطف الهی می دانم.

از صمیم قلب از خدا می خواهم این سفر روحانی و معنوی را نصیب تمام عاشقان و آرزومندان کند. مطمئن باشیم که پروردگار عالم بر همه چیز تواناست و حتی بدون سرمایه و نوبت ثبت نام هم می تواند این سفر را نصیبمان کند. همانگونه که هر دو سفر حقیر این چنین بود. به خدا اعتماد کنیم و دستان خویش را به سوی او دراز کنیم.

از همه دوستان عزیز حلالیت می طلبم و امیدوارم اگر حقی از آنان بر گردن من است حلال بفرمایند بنده نیز دعاگوی همه دوستان عزیز خواهم بود.انشاءالله

  • علی سهراب پور

به شخصیت و حقوق زن در دین مبین اسلام توجه ویژه ای شده است. سعی دارم در سلسه مطالبی این امر را از زبان افراد غیر مسلمان بیان کنم.  

اما قبل از این که به بررسی این امر بپردازم ؛ قصد دارم وضع حقوق زن مخصوصا حقوق مالی او را در ملل مختلف بررسی کنیم:

در آمریکای شمالی: زن شوهردار حق ندارد نسبت به اموال خود وصیت کند، مگر این که شوهر اجازه دهد یا در عقد زناشویی این حق را برای او شناخته باشد.

در پنسیلوانی و نیوجرسی و مریلند: زن در ترکه ی منقول شوهر خود؛ حق ندارد(ارث نمی برد)

در ماسوچوست: اگر فرزند نداشته باشند، شوهر نصف دارایی زن را ارث می برد،لیکن وصیت زن نسبت به این نصف نافذ نیست.

در قانون مدنی فرانسه: مادر در صورتی که متوفی فرزند داشته باشد هیچ ارث نمی برد.

در چین: دختران فقط موقع شوهر کردن مقداری اثاثیه به نام جهیزیه از پدر و مادر می گیرند ولی از میراث آنها محرومند

در روسیه تزاری: دختر نسبت به اموال پدر با وجود پسر محروم بود

در کشورهای اسکاندیناوی (سوئد،نروژ،دانمارک): به جای سهم الارث دختر موقع زناشویی یک جهیزیه می دادند و امکان ازدواج دختر فقط به رای دهنده ی جهیزیه ، پدر، یا مادر یا برادر یا نزدیکترین خویشان ذکور بود و در صورت نبودن این اشخاص منوط به قیم او بود.

منبع:کتاب حقوق زن در اسلام و اروپا ،حسن صدری،انتشارات جاویدان،1357. به نقل از کتاب اعترافات ،عطایی اصفهانی،ص72-75،انتشارات حضرت عباس (ع) قم.

  • علی سهراب پور

اعتقاد زرتشتیان نسبت به خدا چیست؟

زرتشتیان معتقدند دو خدا وجود دارد:

1. خدای خوبی ها که به او « اهورامزدا » می گویند.

2. خدای بدی ها که به او «  اهریمن » میگویند.

زرتشتیان خود را مزداپرست می دانند. «مز» یعنی بزرگ، «دا» یعنی دانا، و مزدا یعنی بزرگ‌دانا. «اهورا» یعنی آفریننده و «اهورا مزدا» یعنی آفریننده بسیار دانا یا  آفریننده دانای بزرگ.

در آیین زردشت ، اهور مزدا 6 دستیار دارد.

 

نقد این قسمت :

اهریمن مخلوق یا ... ؟

اگر اوستا (کتاب زرتشتیان) را مطالعه کنیم خواهیم دید که همواره اهورا مزدا و اهریمن با هم درگیر و در تقابل با یکدیگر هستند. سوالی که به ذهن می آید این است که آیا این اهریمن مخلوق اهورامزدا است یا خیر؟

شاید به سختی بتوان در کل اوستا مطلبی یافت که دال بر این باشد که اهریمن مخلوق اهورامزدا است. لذا این سوال مهم پیش می آید که آیا دو خدا وجود دارد؟

استاد مطهری می نویسد:

«حقیقت این است که اگر توحید را از همه جهات درنظر بگیریم بسیار مشکل است که بتوانیم آیین زردشت را یک آیین توحیدى بدانیم». [1]

پس یکی دیگر از مبهمات دین زرتشت همین مسئله است که آیا برای جهان هستی یک خدا وجود دارد یا بیشتر؟ و اگر اهریمن مخلوق خدا نیست و بلکه در مقابل خدا، آیا معنای این حرف غیر از این است که اهورامزدا نقص دارد چرا که قدرت و زورش به موجودی به نام اهریمن نمی رسد.

البته بین محققین در این مسئله اختلاف نظر وجود دارد بسیاری از پژوهشگران معتقدند در دین زرتشتیان دوگانگی وجود دارد[2] اما در مقابل؛ تعدادی نیز معتقدند اصلا دوگانگی وجود ندارد[3]

 

ب‌)    نام کتاب زرتشتیان چیست؟

کتاب آسمانى زردشتیان اوستا نام دارد که به معناى اساس و بنیان و متن است . این کتاب به خط و زبان اوستایى نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوى و سانسکریت همریشه است . به عقیده بسیارى از محققان ، خط اوستایى در دوره ساسانیان (226 - 641 م .) پدید آمد و اوستا که قبلا در سینه ها بود، به آن خط کتابت شد و به قولى این کار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است .[4]
زردشتیان و پژوهشگران بر این مسئله اتفاق دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر بوده است که به عقیده برخى روى 12000 پوست گاو نوشته بود.[5] اوستاى کنونى داراى 83000 کلمه است و احتمالا اصل آن داراى 345700 کلمه (یعنى چهار برابر) بوده است . اوستاى اصلى به 21 نسک (کتاب یا بخش ) تقسیم مى شد و اوستاى کنونى نیز 21 نسک است .
اوستا  5 فصل دارد.[6]

1. یسنا (یعنى جشن و پرستش )؛ قسمتى از این بخش گاتها نامیده مى شود (به معناى سرود). این بخش که مشتمل بر ادعیه و معارف دینى و معروفترین قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده مى شود، در حالى که سایر قسمتهاى اوستا را به پیشوایان دین زردشت نسبت مى دهند.و از جهت وثوق و اعتماد به پای یسنا نمی رسد.

2. ویسپرد (یعنى همه سروران ) مشتمل بر نیایش .

3. وندیداد (یعنى قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاک .
4. یشتها (یعنى نیایش سرود و تسبیح ).
5. خرده اوستا (یعنى اوستاى کوچک ) درباره اعیاد و مراسم مذهبى و تعیین سرودهاى آنها زردشتیان .[7]


نقد این قسمت:

1. اولین مطلب که خود زرتشتیان نیز قبول دارند این است که کل اوستا کلام خود زرتشت  نیست و بالتبع نیز نمی توان این مطالب اوستا را کلام خدا دانست. این کتاب (چه گات‌ها و چه بقیه مجموعه که بعدها و به تدریج «اوستا» را تشکیل می‌دهند)، ابتدا شفاهی و سینه به سینه نقل می‌شده و بعد گفته می‌شود در زمان هخامنشیان به زبان آرامی تدوین می‌گردد. در حمله اسکندر نابود و یا مفقود می‌شود  [8]در دوره اشکانیان، بلاش پنجم، برای گردآوری اوستا تلاش می‌کند ولی آنها اتکایی به موبدان ( روحانیون در دین زرتشت) زرتشتی ندارند. در دوره ساسانیان که از 224 تا 651 بعد از میلاد را تشکیل می‌دهد دوباره گردآوری می‌شود، یعنی گردآوری اوستایی که امروزه رسمیت دارد 1500 تا 2000 سال بعد از خود زرتشت اتفاق می‌افتد.

در زمان شاپور دوم مناقشات فراوانی روی این کتاب به وجود می‌آید و او از موبد موبدان می‌خواهد که به این مناقشات رسیدگی و یک متن را به عنوان اوستای نهایی معرفی کند و او نیز چنین می‌کند. در دوره شاپور دوم متن رایج و کنونی، رسمیت پیدا می‌کند. البته در کوران حوادث تاریخی بخش‌هایی از اوستا نابود یا مفقود شده است. برخی ازاوستاشناسان معتقدند که اوستای امروز یک چهارم کمتر از اوستای آن زمان است و برخی هم با اغراق می گویند که اوستای امروز تنها یک چهارم اوستای آن زمان است. از آن اوستا تنها گات ها و وندیداد به طور کامل مانده است. البته وندیداد در دوره هخامنشیان یعنی 700، 800 سال بعد از خود زرتشت تدوین شده است.  

پس کتابی که به گفته ی خود زرتشتیان ، کل آن کلام زرتشت نیست چگونه می تواند راهنمایی عملی برای افراد باشد؟

زرتشتیان اگر تعالیم این کتاب را از طرف خدا می دانند پس باید به تعالیم آن پایبند باشند ( که در عمل به بسیاری از تعالیم آن عمل نمی کنند)  و اگر هم این عقیده را ندارند پس چرا این کتاب را مقدس می دانند و آن را به عنوان کتاب آسمانی خود معرفی می کنند؟

 2.  در طول تاریخ به تدریج شرح‌هایی بر اوستا نوشته شد که به «زند» معروف است. زند اوستا یعنی شرح اوستا. و به تدریج متون درجه دومی هم شکل گرفت، متونی پیرامونی مثل بندهش، ارداویرافنامه، دینکرد، شایست و ناشایست و متون دیگری که با زمان زرتشت فاصله زمانی زیادی دارند و بسیاری از آنها مربوط به دوره تمدن اسلامی هستند. مثلاً دینکرد که همان کارکرد دین می‌باشد در قرن نهم نوشته شده است. این کتاب شبیه بحارالانوار شیعه‌ها یا تلمود یهودیان، دایره‌المعارفی از همه مسائل اعتقادی و جهان‌بینی و انسان‌شناسی تا مسائل پزشکی و فقه و سحر و جادو است. یا بندهش که یک دایره‌المعارف کوچک است.

با توجه به این مطلب در مواردی که احکام اسلام و زرتشتیت با هم شباهت دارد هرگز نمی توان مدعی شد که اسلام احکام را از زرتشتیت گرفته بلکه باید به عکس این قضیه قائل شد.





[1]خدمات متقابل اسلام و ایران، استاد شهید مرتضی مطهری،ص 199 ،انتشارات صدرا

[2]دهارلز،ص 8 به نقل از تاریخ اجتماعی ایران،

[3]زرتشت مزدیسنا و حکومت،ص148.

[4]آشنایی با ادیان بزرگ،ص59.

[5]تاریخ طبری،ج1،ص 402.

[6].آشنایی با ادیان بزرگ،ص59.

[7]تاریخ جامع ادیان، جان بایرناس،ص450،چاپ هفدهم ،انتشارات علمی و فرهنگی.

[8]ایران باستان،ج2،ص1516.

  • علی سهراب پور

مقدمه

بی گمان اسلام به عنوان آخرین دین الهی، برترین نسخه کمال بخش انسان هاست و درست به همین علت بیشتر از همه ادیان مورد هجوم شیاطین بوده و هست.

امروز دشمنان کمالات انسانی برای مقابله با دین عقل پسند اسلام از هر توطئه ای چه نظامی و چه فرهنگی و غیره دریغ نمی کنند. یکی از این دست توطئه ها « تقابل دین با دین» است.یعنی با سپر قرار دادن دینی به جنگ با دین دیگر می پردازند. نبش قبر دین منسوخ زرتشت که علاوه بر تحریفهای اساسی، زمان مصرف آن نیز گذشته است با تحریک حس قومیت – ملیت و حتی نژاد پرستی که امروزه از زشترین پندارها و رفتارها در میان بشریت شناخته می شود، از دیگر توطئه های دشمنان دین و دشمنان خداست اما اسلام، این دین جاوید در تندبادهای فتنه و شبهه و نیز آفتهای گوناگون همچون درختی تناور به ثمر دهی بیشتر خود ادامه داده است. مطالب حاضر برای آشنایی عموم مردم با دین نسخ شده زرتشت تهیه شده و تنها به پاره ای از ایرادهای این دین منسوخ می پردازد. و سعی خواهم کرد در هر پست قسمتی از این دین تحریف شده را ارائه و سپس منصفانه نقد کنم.


 1)       زرتشت چه کسی بوده؟


 الف: مشخصات وی

زرتشت که به گونه های مختلفی مانند زردشت ، زرتشت ، زرادشت ، زراتشت نوشته می شود نام پیامبر زرتشتیان است.[1] نام پدرش « پوروشسب»  یعنى دارنده اسب پیر، نام مادرش

  • علی سهراب پور