صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

من، علی سهراب پور، متولد شهرستان کازرون (استان فارس) و فعلا در حوزه علمیه کازرون مشغول به تدریس هستم.
تمام تلاش من این است که بتوانم خدمتی از لحاظ فکری و اعتقادی به دوستان عزیزم کرده باشم.

آخرین نظرات

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سایت صراط مستقیم» ثبت شده است

پاسخ: شیوه‌ی قرآن مجید در رابطه با ائمه‌ی هدی(ع) به ویژه‌ امیرالمؤمنین(ع) و خانواده‌ی آن حضرت این است که به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگی‌های آنان بپردازد نه به معرفی«شخص».

این شیوه‌ حکمت‌های متعددی دارد که برخی از آن‌ها به اختصار بیان خواهد شد. در اینجا دو زمینه برای گفت و گو وجود دارد: ۱- موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) و۲- حکمت و سرّ این روش.

 

  موارد و چگونگی معرفی شخصیت اهلبیت(ع) در قرآن

قرآن مجید در موارد متعددی پرده از امتیازات و ویژگی‌های رفتاری ائمه‌ی هدی(ع) به ویژه امیرالمؤمنین(ع) برداشته است از جمله:

 

۱- «ویُطعِمون الطّعامَ علی حُبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراَ»(الانسان، آیه‌ی ۹) مفسرین بزرگ شیعه و سنی آورده‌اند که این آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) و خانواده‌ی ایشان است و مسأله‌ی روزه‌داری حضرت علی(ع) و دادن افطار خود به مسکین، یتیم و اسیر در سه شب متوالی را به طور متواتر نقل کرده‌اند.

 

۲- «اِنّما یُرید اللهُ لِیذهبُ عنکم الرّجس اهلَ البیت و یُطهرکم تطهیراَ؛ یعنی خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاَ شما را پاک سازد.»۱

در خصوص این آیه، مقالات و کتب متعددی نگاشته شده و در این که شامل حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) وامام حسین(ع) است نزد شیعه و سنی هیچ اختلافی نیست. تنها اختلاف در شمول آن نسبت به همسران پیامبر(ص) است که با ادله‌ی متعددی علمای شیعه شمول آن نسبت به همسران پیامبر(ص) را رد کرده‌اند.

 

۳- «اِنّما ولیّکم اللهُ و رسولهُ و الذّینَ آمنوا الذین یقیمون الصّلوةَ و یؤتون الزّکاة و هم راکعون؛ یعنی سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند؛ همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.»۲

شأن نزول این آیه نیز در تمام تفاسیر معتبر شیعه و سنی اختصاصاً دررابطه با حضرت علی(ع) می‌باشد. البته آیات بسیار دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به همین سه مورد اکتفا می‌کنیم. در آیه‌ی اول اوج ایثار در شدت نیاز و در آیه‌ی دوم طهارت مطلق از هرکژی و کاستی و عیب و گناه و در آیه‌ی سوم تلفیق دو عبادت بزرگ با یکدیگر همراه با اوج اخلاص و خدا دوستی نمایان گردیده است. 

 

 حکمت روش قرآن در معرفی اهل بیت(ع)

شیوه‌ی ذکر شده حکمت‌های متعددی دارد از جمله:

۱- انگشت گذاردن روی اشخاص به طور اساسی چندان نقشی در روشنگری ندارد بلکه نهایتاً به نوعی تبعیت و پیروی کورکورانه می‌کشاند و البته این مانع آن نیست که در مورد لزوم افراد نیز معرفی شوند ولی اساساً معرفی شخصیت معرفی الگوهاست ودر نتیجه جامعه را به جای گرایش‌های متعصب آمیز جاهلانه، به سمت تعقل و ژرف اندیشی و توجه به ملاک‌ها و فضایل وامتیازات واقعی سوق می‌دهد.

۲- معرفی شخصیت، زمینه‌ساز پذیرش معقول است. در حالی که معرفی شخص در مواردی موجب دافعه می‌شود. این روش به ویژه در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته باشد یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را نداشته باشد، بهترین روش است. و این مسأله دقیقاً در مورد امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) وجود داشته است.

 

برای شناخت درست این مسأله لازم است ابتدا شرایط و ویژگی‌های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظر بگیریم تا در پرتو جامعه شناسی آن زمان و روانشناسی اجتماعی خاص آن جامعه بتوانیم به درک صحیحی از مسأله نایل آییم.

واقعیت آن است به استثنای اندکی از مؤمنان برجسته اکثریت جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بیت(ع) به ویژه امیرالمؤمنین(ع) پذیرش نداشتند و پیامبر(ص) نیز در مقاطع مختلف با دشواری‌های زیادی آن حضرت را مطرح می‌ساختند و در هر مورد با نوعی واکنش منفی و مقاومت روبرو می‌شدند دلایل این امر متعدد است از جمله:

 

الف: بسیاری از آنان کسانی بودند که تا چند صباحی قبل، در صف معارضین اسلام قرار داشتند و رویاروی خود شمشیر علی(ع) را دیده و از همان جا کینه‌ی وی را به دل گرفته بودند.

ب: تفکرات و سنن غلط جاهلی هنوز بر اندیشه‌ی مردم حاکم بود واموری مانند سن و… را در امور سیاسی دخیل می‌دانستند و لذا به خاطر جوان بودن حضرت علی(ع) وی را چندان شایسته برای رهبری جامعه نمی‌دانستند.

ج: این تفکر خطرناک در سطح جامعه رایج بود و توسط کسانی هم تبلیغ می‌شد که، پیامبر(ص) در صدد آن است که خویشان خود را برای همیشه بر مسند قدرت و حکومت بنشاند و در این راستا خدمات ارزنده‌ی پیامبر را نیز نوعی بازی سیاسی تفسیر می‌کردند که برای چنگ اندازی به حکومت برای خود و اهل بیتش انجام داده است. این مسأله چنان بالا گرفته بود که روز غدیر پس از معرفی امیرالمؤمنین(ع) یکی از حاضران صدا زد:

«خدایا؛ ما را گفت که از سوی خدا آمده و کتاب الهی آورده‌ام و ما پذیرفتیم و اکنون می‌خواهد داماد و پسرعمش را بر ما حاکم و مستولی سازد، اگر او راست می‌گوید سنگی از آسمان ببار و مرا بکش» اکنون این سؤال پدید می‌آید که آیا در چنین وضعیتی تا چه اندازه صلاح بوده است نام آن حضرت و یا ائمه‌(ع) بعد از ایشان در قرآن به صراحت ذکر شود؟

ممکن است کسی با خود بیندیشد که اگر چنین شده بود ریشه‌ی اختلافات از بن کنده می‌شد و امت اسلامی یکپارچه و هم آوا می‌شدند و راه هدایت را پیشه می‌ساختند زیرا قرآن مورد قبول همه است وبر آن اختلافی نیست ولی آیا واقعیت چنین است؟

خیر، زیرا این خطر به طور جدی وجود داشت که بر سر مسأله‌ی امیرالمؤمنین(ع) حتی اساس اسلام و قرآن به خطر افتد و اگر نام آن حضرت به صراحت در قرآن می‌آمد این مشکل وجود داشت که طیف عظیمی که در جامعه پایگاه تبلیغاتی وسیعی داشتند و درصدر اطرافیان پیامبر نیز بودند اساساً رسالت آن حضرت و قرآن و… را یکسره نفی وانکار کنند و خطر جدی برای اساس اسلام و قرآن بیافرینند.(دقت کنید.)

شاید این مسأله، ابتدا اغراق آمیز جلوه نماید در حالی که رخدادهای مهم تاریخی به خوبی از این نکته پرده برگرفته‌اند.

در اینجا به ذکر دو نمونه که در منابع تاریخی اهل تسنن به تکرار آمده و از مسلمات تاریخی است اکتفا می‌شود:

۱- همه‌ی مورخان برجسته آورده‌اند که چون پیامبر لحظات آخر عمر شریف خویش را می‌گذراندند، درخواست قلم و لوحی نمودند تا سندی برای امت به یادگار نهند که هیچگاه به انحراف و ضلالت گرفتار نگردند، این درخواست برای اطرافیان کاملاً روشن بود و هدف از آن با توجه به موضع‌گیری پیشین پیامبر واضح بود. در این هنگام عُمَر صدا زد«ان الرجل لیهجر؛ همانا این مرد(براثر شدت بیماری)، هذیان می‌گوید» العیاذ بالله. شگفتا پیامبری که خداوند در وصفش فرموده است«وما ینطِقُ عَنِ الهَوی اِنْ هُو الّا وحیٌ یُوحی؛ یعنی چیزی و سخنی از روی هوی و هوس نمی‌گوید و هر آن چه می‌گوید چیزی نیست الا وحی که بر او شده».۳ در خانه‌اش و نزد عزیزترین و بهترین حامیانش این چنین جسارت آمیز مورد طعن قرار گیرد و کار به جایی می‌رسد که آن حضرت از تصمیم خود منصرف می‌شود. زیرا جداً خوف آن وجود دارد که پایداری بر آن موجب انکار رسالت شود و مسلماً کسانی که چنین در خانه‌ی پیامبر خدا با وی برخورد می‌کند، خود را مستظهر به پشتیبانی وسیع اجتماعی می‌بینند و گرنه هرگز جرأت چنین جسارتی به خود نمی‌دادند. از همین جا روشن می‌شود که سِرّ شیوه‌ی قرآن چیست. یعنی قرآن هم برای اهل فهم و درک و تعقل حرف خود را زده است و هم کاری کرده که فاقدان چنان خصوصیتی یکسره از اصل دین جدا نشوند و انگیزه‌های سیاسی خاصی باعث نشود که به کلی مردم را از اصل دین و دیانت جدا سازند؛ و دین نوپای اسلام را به خطر اندازند.

جالب آن است که علاوه بر آیاتی که به گونه‌های مختلف مسأله‌ی ولایت امیرالمؤمنین(ع) را مطرح ساخته‌اند، سومین آیه‌ای که در آغاز این نگاشته آورده‌ایم بسیار روشن این پیام را داده و همراه با بیان امتیازات خاص آن حضرت مسأله‌ی ولایت و رهبری امت گوشزد ساخته است.

در اینجا یک سؤال باقی می‌ماند و آن این که خداوند فرموده است:«ما قرآن را نازل کردیم و ما خودمان آن را حفظ می‌کنیم.»۴بنابراین با توجه به این آیه از آن خطرات چه باک است؟

پاسخ آن است که حافظ بودن خداوند برای قرآن از راه اسباب و علل خاص آن است و یکی از آن‌ها بکارگیری همین شیوه است که انگیزه‌ی کنار زدن قرآن را به خاطر یکسری اهداف خاص از بین می‌برد.

 

۲- نمونه‌ی تاریخی دیگری که به روشنی از انگیزه و تفکرات ذکر شده پرده برمی‌دارد برخورد یزید با سر مقدس حضرت اباعبدالله (ع) است، که چون آن را در برابر خود دید این شعر را سرود:«لعبت هاشم بالملک فلا خبرجا و لا وحی نزل، یعنی؛ بنی هاشم در پی حکومت کردن و بازیگری‌های سیاسی بودند و نه وحی‌ای از آسمان نازل شده بود و نه پیامبری برانگیخته شده بود.»

 

برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید:۱- فروغ ابدیت، آیت ا... جعفر سبحانی ۲-رهبری امام علی(ع) از دیدگاه قرآن و پیامبر(ص)، ترجمه‌ سید محمود سیاهپوش ۳- نقش عایشه در تاریخ اسلام، علامه سید مرتضی عسکری ۴- بررسی مسائل کلی امامت، آیت ا... ابراهیم امینی، ۵- خاطرات مدرسه، سید جواد مهری ۶- معالم المدرسین، علامه سید مرتضی عسکری ۷- اجتهاد در مقابل نص، علامه سید شرف الدین ۵

 

پی نوشت

۱-احزاب، آیه‌ی ۳۳

۲- مائده، آیه‌ی ۵۵

۳- نجم، آیه‌ی ۳و۴

۴- حجر، آیه‌ی ۹

۵- پرسمان(سی دی)


  • علی سهراب پور

اسلام و آراستگی

۲۱
ارديبهشت

آراستگی که به معنای زینت دادن و مرتب و منظم کردن ظاهر است،از توصیه های موکد شریعت اسلامی است و آیات و روایات گوناگونی درباره ی آن وارد شده است.قرآن کریم صراحتا اعلام می دارد که بندگان خدا،حق استفاده از زینت ها را دارند.۱

«قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی  الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه کذلک نفضل الآیات لقوم یعملون؛یعنی:بگو چه کسی زینت های خدا را که برای بندگان خود آفرید حرام کرده است و از استفاده رزق حلال و پاکیزه منع کرده است.بگو این نعمت ها در دنیا برای اهل ایمان است و خالص و نیکوتر از این ها درآخرت می باشد.ما آیات خود را برای اهل دانش   چنین روشن بیان می کنیم.»۲

پیشوایان دینی و در راس آن ها پیامبر اکرم(ص)،ضمن دعوت دیگران به آراستگی،خود عملا عنایت خاصی به آن داشت.در سیره ی آن حضرت آمده که بوی خوش استعمال می کرد،موهایش را شانه می زد،لباسش همیشه تمیز و زیبا بود،هنگام خروج از منزل در آینه نگاه می کرد،رنگ کفش و لباس آن حضرت با هم متناسب بود و عمامه ای که به سر می نهاد به قامتش برازندگی ویژه می داد و می فرمود:«ان الله جمیل و یحب الجمال،یعنی:خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد»۳

طبرسی در باره ی علاقه ی آن حضرت به آراستگی می نویسد:« رسول خدا(ص)عادتش این بود که به آینه نگاه می کرد و موی سرش را صاف می نمود و شانه می زد و چه بسا در برابر آب،موی سر خود را منظم می کرد و نه تنها برای خانواد ه ی خود بلکه برای اصحاب خویش نیز تجمل می نمود و می فرمود:خدا دوست دارد که بنده اش وقتی برای دیدن برادران از خانه بیرون می رود خود را آماده و زینت نماید»۴

 روزی مردی ژولیده مو ،با ،ریش بلند ونا منظم خدمت رسول اکرم (ص)آمد،حضرت فرمود:«این مرد روغن پیدا نکرده تا موهایش را صاف و منظم کند؟بعضی از شما نزد من می آیید در حالی که قیافه ی شیطان را دارید»۵

نکته ی شایان ذکر این است که آراستگی، با افراط در مدگرایی و هر روز به شکلی ظاهر شدن و بدین طریق فرهنگ ابتذال غرب را ترویج نمودن،تفاوت آشکار دارد.جوانان مسلمان می بایست این دو مقوله را از هم تفکیک نمایند.(و خدایی ناکرده به بهانه ی آراستگی به کارهای حرام مشغول نشوند)

 همت سهراب پور

 ۱(.البته واضح است که از بعضی زینت ها مخصوصا برای زنان در مقابل نامحرم نهی شده است.)

۲.سوره ی اعراف،آیه ی ۳۲.

۳.نهج الفصاحه،ص ۱۵۹.

۴.مکارم الاخلاق،ج ۱،ص۳۶.

۵.محجه البیضاء،ج۱،ص۳۰۹.

  • علی سهراب پور

می خوام درباره ی چیزی بنویسم که برای همه ما ها مهمه....          

 ....اصلا شاید مهم تر از اون تو زندگیمون نباشه؟                   

  چیزی که اگه کسی بخواد به اون لطمه بزنه خیلی خیلی نارحت می شیم و تا می تونیم ازش دفاع می کنیم...        

  چیزی که شاید ثمره ی عمر خیلی هاست ...  

 چیزی که تا وقتی مربوط به  ماست مهمه...  

 ...ولی وقتی مربوط به بقیه می شه خیلی هم مهم نیست...                 

  فکر می کنی این چیزی که می گم چیه؟ چی...؟   چی گفتی...؟   نه بابا ....  

دارم « آبرو» رو می گم...

  آره... همین آبرو...

 همین که تاوقتی مربوط به ما می شه اینقدر مهم می شه که حتی حاضریم جونمون رو بدیم ولی از دستش ندیم....

 بیاید! یه کمی هم نسبت به آبروی دیگران حساس باشیم!

 بیاید! همون قدر که آبروی خودمون برامون مهمه، آبروی دیگران هم مهم باشه 

 آخه چرا  بعضی ها به این آسونی آبروی دیگران رو می برند         

 تا یه حرفی درباره ی یه کسی می شنویم زود قبول نکنیم یا اگه هم قبول می کنیم نقلش نکنیم ...

 به خدا قیامت نمی تونیم جواب خدا رو بدیم ....

اصلا بیاید یه کمی هم مثل خدا باشیم...

 مگه ما ها تو عمرمون گناه نکردیم ... هیچ کس هم خبر نداره...

...خوب بود خدا آبرومون رو ببره...  

 آخه مگه خدا نمی تونست یه کاری کنه که همه بفهمند ولی ساتر العیوب بود و عیبهامون رو پوشند

 خوب بیاید ما هم یه کم مثل خدا باشیم

 خیلی از ما ها تا یه حرفی رو می شنویم فکر می کنیم وحی نازل شده نه دربارش تحقیق می کنیم، نه فکر ،ولی مثل گلوله که از تفنگ بیرون می یاد از دهان ما هم به دیگران گفته می شه

  • علی سهراب پور

چشم و چشم چرانی...

۲۱
ارديبهشت

یکی از گناهانی که در روایات زیادی از آن نهی شده است،ولی متاسفانه زیاد در جامعه دیده می شود،مسئله چشم چرانی و نگاه حرام به نامحرم است. ما, در این نوشتار سعی می کنیم این موضوع را از دیدگاه قرآن واحادیث به طور خلاصه بیان کنیم:

چشمی که به نگاه حرام، آلوده نگردد،سبب برکات زیر می گردد:

 

۱- دیدن شگفتی ها

 

رسول خدا (ص) فرمود:«غضوا ابصارکم ترون العجائب؛یعنی:چشم هایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجائب و شگفتیها را ببینید»۹

 

 

۲- راحتی قلب

 

امام علی (ع)فرمود:«من غض طرفه اراح قلبه؛یعنی:آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد،قلبش را راحت کرده است»۱۰

 

۳- نیک خویی

 

امیر المومنین(ع) فرمود:«من غضت اطرافه حسنت اوصافه؛یعنی:کسی که نگاه هایش کنترل شود،صفاتش نیکو گردد.»۱۱

 

۴- پاداش الهی

 

امام صادق(ع) فرمود:«من نظر الی امراه فرفع بصره الی السماء او غمض بصره لم یرتد الیه بصره حتی یزوجه الله من الحور العین؛یعنی:هر کسی زنی را ببیند و (بلافاصله) دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد،چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او درآورد.»۱۲

 

۵- چشیدن شیرینی ایمان

 

پیامبر اسلام (ص) فرمود:«النظر سهم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه؛یعنی:نگاه به (نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را ازترس خدا ترک کند،خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند»۱۳

 

عفت در برابر عفت

 

نکته ی ظریفی در مساله «ناموس» نهفته است و روایات نیز بر آن تایید کرد ه اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس  می گیری چنان که فرموده اند:«کما تدین تدان» آن طور که جزا دهی جزا بینی ۱۴

 

 امام صادق (ع) فرمود:«در زمان حضرت موسی (ع)مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد،مردی را با زن خود دید،آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و ازاو شکایت کرد.در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد وگفت:هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند.حضرت موسی به آن دو فرمود :با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند»۱۵

          هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان 

                                                       پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان

 

شخصی از امام صادق (ع) پرسید:آیا نگاه کردن به پشت سر زن هایی که عبور می کنند جایز است؟حضرت پاسخ داد:اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟آنگاه فرمود:برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.۱۶، ۱۷

 

یک نکته ی مهم

 

بعضی ها فکر می کنند با نگاه کردن به نامحرم غریزه ی جنسی خود را  ارضاع می کنند و این عطش جنسی که در وجودشان هست از بین می رود. ولی آموزه های دینی و  روانشناسان دقیقا بر خلاف این را می گویند آنها می گویند نگاه به نامحرم  عطش جنسی موجود را از بین که نمی برد هیچ، بلکه باعث بیشتر شدن آن هم می شود .

لذا بهتر است جوانان عزیز اگر امکان ازدواج برایشان هست ازدواج کنند وآن را به تاخیر نیندازند واگر ممکن نیست سعی کنند با ترک مقدمات گناه(نگاه به نامحرم،خلوت با نامحرم،دیدن عکس ها و فیلم های حرام,و...)که خودشان هم گناه هستند خود را از هلاکت نجات دهند.    

 

۱.روضه المتقین،ج۹،ص۴۳۴

۲.بحارالانوار،ج۱۰۱،ص۳۸

۳.بحالانوار،ج۷۷،ص۲۹۴۵.

۴.غررالحکم،۴۰۶۳.

۵.فروع کافی،ج۵،ص۵۲۱.

۶.سوره ی نور،آیه ۳۰،۳۱.

۷و۸.بحارالانوار،ج۱۰۱،ص۳۵.

۹.بحارالانوار،ج۱۰۱،ص۴۱.

۱۰.شرح غررالحکم،آمدی،ج۵،ص۴۴۹.

۱۱.میزان الحکمه،ج۱۰،ص۷.

۱۲. بحارالانوار،ج۱۰۱،ص۳۷.

۱۳. بحارالانوار،ج۱۰۱،ص۳۸.

۱۴و۱۵. فروع کافی،ج۵،ص۵۵۳.

۱۶.مستدرک الوسائل،ج۲،ص۵۵۵.

۱۷.مخلص از فصلنامه ی شمیمه ی معرفت.

  • علی سهراب پور

امام صادق(علیه السلام):

ثلاثه یذهبن النسیان ویحدثن الذکر قراءه القرآن والسواک والصیام

سه چیز فراموشی را برده وحافظه را زیاد می کند؛ قرائت قرآن،مسواک و روزه.

مستدرک الوسائل ج۱ص۳۶۳

  • علی سهراب پور

خیلی از جوانان سوال می کنند چرا خداوند ما را آفرید؟ او که احتیاجی به پرستش ما ندارد؟   در پاسخ به این سوال ابتدا باید بگوییم,هر موجود با شعوری که به کاری دست می زند,ممکن است یکی ازسه هدف زیر را دنبال کند:...

در پاسخ به این سوال ابتدا باید بگوییم,هر موجود با شعوری که به کاری دست می زند,ممکن است یکی ازسه هدف زیر را دنبال کند:

اول:فقط در نظر گرفتن نفع خود,مانند:شخص گرسنه و تشنه و خسته که برای نفع خود به خوردن غذا و نوشیدن آب و استراحت مبادرت می ورزد.

 

دوم:در نظر گرفتن نفع خود ودیگران,مانند:دانشجویی که رشته ی تحصیلی خاصی را دنبال می کند تا در آینده هم مشکلات اقتصادی خویش را سر و سامان بخشد و هم به جامعه خدمتی کرده باشد,یعنی هم به خود سود برساند و هم به دیگران.

 

سوم:در نظر گرفتن نفع دیگران.بسیاری از کارهای ما انسان ها این گونه است,یعنی هدف از انجام آن کارها,سود رساندن به دیگران است.مانند نجات شخصی که در آب غرق شده,و یا ارشاد و راهنمایی دیگران و یا رساندن فرد مصدوم به بیمارستان.در اینجا شخص عمل کننده,در پی نفع خویش نیست,بلکه هدفش احسان به همنوع است.

 

حال که این مقدمه روشن شد می گوییم:خداوند بی نیاز مطلق است,"یعنی به هیچ کس و هیچ چیزی نیاز ندارد"زیرا که او تمام کمالات را دارد.

لذا حالت اول و دوم برای خدا معنا ندارد و به تعبیر دیگر:خداوند در انجام کارهایش سود خود و دیگران را تواماًدر نظر ندارد.پس تنها,شق سوم در مورد خداوند صحیح است.یعنی فلسفه آفرینش انسان,این است که خداوند به انسان سود برساند و این سود هم چیزی جز تکامل در ابعادمختلف نیست,پس خداوند آدمی را آفرید تا او را در مسیر تکامل و درجات عالی انسانیت,سوق دهد,از این رو می گوییم:"فلسفه ی آفرینش انسان,تکامل است".

 

حال ممکن است گفته شود:چرا اصلاً خداوند انسان را آفرید تا مسیر تکامل را بپیماید؟در پاسخ می گوییم:لازمه ی ذات خداوند فیاضیت"فیض رساندن"و ایجاد است,همانگونه که لازمه ی ذات خورشید,روشنایی بخشیدن است.امکان نداردخداوند, خداوند باشد و فیاضیت نداشته باشد.همانگونه که امکان ندارد خورشید,خورشید باشد و نور افشانی نکند.اگر خداوند دست به آفرینش نمی زد,باید سوال می شد گه چرا چنین است.اما پرسش از امر ذاتی,برای کمال مطلق "یعنی خدا",چندان جالب به نظر نمی آید.زیرا که «الذاتی لا یُعلل».

  • علی سهراب پور

از دستاوردهای مهم فرهنگی انقلاب اسلامی,تحول مثبتی بود که در طرز تلقی بسیاری از اندیشمندان غربی نسبت به شریعت اسلام و جامعیت  آن پدید آمد.اسلام با اینکه کامل ترین دین و شریعت است و برای راهنمایی بشر در تمام عرصه های فردی,اجتماعی,دنیوی و اخروی برنامه داشته و دارد متاسفانه بر اثر برداشت های کج جاهلان و تبلیغات سوء مغرضان بر خلاف آنچه که در متن این شریعت تدوین گردیده معرفی شده بود و اما همزمان با پیروزی انقلاب, امام خمینی (ره) با نگرش عمیق خود از اسلام به جهانیان بر جامعیت آن تاکید نمودند و با ارائه کامل ترین تعریف از اسلام ناب محمدی غبار تحریف را از چهره ی اسلام زدودندو بطلان القائات مسموم روشنفکران غرب زده و متحجران کج فهم در زمینه ی نفی جامعیت دین اسلام را به اثبات رساندند.

امروز بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان به خوبی دریافته اند که اسلام آیینی است جامع و فراگیر و علاوه بر برنامه های اخلاقی و معنوی ,دارای سیستمی اجتماعی و سیاسی است که می تواند سعادت دنیا و آخرت بشر را تضمین نماید.این باور نه تنها اندیشمندان مسلمان بلکه شخصیت های سیاسی و فرهنگی غرب را در برگرفته است,در این جا به برخی از این اعترافات اشاره می کنیم:

 

۱- پرفسور برناد لوئیس(دانشمند آمریکایی):

 

"آن گونه که امروز در غرب فهمیده می شود اسلام تنها یک رشته اعتقادات فردی نیست بلکه یک نظام با قوانین متنوع است".(۱)

 

۲- پرفسور خوزه مارتیتر

 

"اسلام دینی کامل است و جامع با تمام قوانین صحیح زندگانی.من شخصاً قرآن را پنچ بار مطالعه کرده ام در سطر سطر آن,قانون و ثبات دیده می شود واز آن گذشته به نظر من اسلام دینی بسیار آسان و فهمیدنی است بر خلاف  مسیحیت".(۲)

 

۳- هربرت هیل رینگ(نویسنده غربی):

 

"قرآن کتاب دستورالعمل های فردی و فقط برای آخرت نیست بلکه قرآن زندگی جمعی انسان ها را در این جهان نیز بر اساس دستورالعمل های خدایی سر و سامان می دهد".(۳)

 

۴- پرفسور دانل هول سینگر 

 

"اسلام تنها یک مذهب نمی باشد بلکه یک اسلوب زندگانی است ,دین اسلام و حکومت با هم توام و مخلوط هستند".(۴)

 

۵- مور هود کندی (اندیشمند آمریکایی)

 

"ما باید بپذیریم که اسلام مانند مسیحیت تنها یک دین و اعتقاد نیست بلکه علاوه بر آن یک سیستم سیاسی  نیز بوده و حقوق خاص خود رادارد,ضمناًدین اسلام طریقه ای است برای زندگی کردن"(۵)

 

۶- روژه گارودی (فیلسوف فرانسوی)

 

"قدرت برهان و روشنی حقایق اسلام و همسویی آنها با فطرت, این آیین را به عنوان آیین جهانی بشر مطرح خواهد کرد.بویژه پس از شکست و نا کامی ایدئولوژی های سوسیالیستی و کاپیتالیستی و امثال آنها که مدعی ضمانت سعادت بشر بودند".(۶)

 

 


 

همت سهراب پور 



پانوشت:

۱- ماهنامه اسلام و غرب,شماره ی۱۹

۲- کیهان هوایی,بهمن ۷۱

۳- جهان اسلام,چاپ دورناخ سوئیس

۴- روزنامه ی اطلاعات۱۷/۱/۷۲

۵- روزنامه جمهوری اسلامی,۱۱/۱/۷۲

۶- ماهنامه اهل بیت

  • علی سهراب پور

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام!

همیشه دوست داشتم,جایی باشدکه بتوانم به سوالات جوانان مخصوصاً سوالات اعتقادی آنان پاسخ دهم.تا اینکه زمینه ی این کار در "هفته نامه سلمان" فراهم شد. و به لطف خدا تقریباً از سال گذشته هر هفته با طرح یک سوال وپاسخ به آن این آرزو را عملی کردم.

اما طبع نشریات ازدو عیب مهم خالی نیست:

۱- محدودیت؛یعنی هر اندازه که می خواستیم امکان نوشتن مطلب نبود. چرا که صفحه نشریه محدود است و ما را موظف می کرد تا مطالب را خلاصه و احیاناً به خاطر همین محدودیت نمی توانستیم به طرح خیلی از سوالات بپردازیم.

۲- عدم دسترسی به مطالب؛؛به این معنا که بعد از گذشتن مدتی از چاپ مطلب اگر کسی می خواست مطالب را مطالعه کند امکان دسترسی به آسانی به نشریه نبود.

لذا تصمیم گرفتم با راه اندازی وبلاگی این دو مشکل را برطرف کنم.

اما آنچه تصمیم دارم انشاء الله در این وبلاگ - وبلاگ صراط مستقیم- به آن بپردازم در چند بخش خلاصه می شود:

 

پرسش به سوالات اعتقادی و دینی

- احکام (در این بخش به سوالات شرعی که ابتلا به آن زیاد است می پردازیم)

-حدیث  (در این قسمت حدیثی جالب و کاربردی راذکر می کنیم )  

-داستان(اعم از داستانهای تاریخی,علماءو عرفا)

-اجتماعی (در این ستون احیانا به مسائل کازرون و گزیده اخبار حوزه و صحبت علماء درمورد مسائل سیاسی و اجتماعی می پردازیم)

 

در خاتمه ذکر یک نکته را لازم می دانم:و آن اینکه انشاءالله وبلاگ را از هفته آینده فعال می کنم.و امیدوارم دوستان در پرباری وبلاگ مرا یاری کنند.     

  • علی سهراب پور