صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

من، علی سهراب پور، متولد شهرستان کازرون (استان فارس) و فعلا در حوزه علمیه کازرون مشغول به تدریس هستم.
تمام تلاش من این است که بتوانم خدمتی از لحاظ فکری و اعتقادی به دوستان عزیزم کرده باشم.

آخرین نظرات

۳۰ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

روز چهارشنبه ( دیروز) مراسم تقدیر از پژوهشگران برگزیده استان فارس در مجتمع رفاهی دانشگاه شیراز برگزار شد.

در این مراسم که نماینده محترم ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز و استاندار فارس نیز حضور داشت؛از پژوهشگران برگزیده استان تقدیر شد. نام حقیر نیز به خاطر تالیف کتاب خلوت شیطانی ( که برگزیده سومین جشنواره علامه حلی  (ره) شده بود) در میان برگزیدگان بود.

البته بنده شک ندارم که حقیقتا شایسته این انتخاب نبودم و همه را از لطف اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه عنایت خاص حضرت معصومه (سلام الله علیها) می دانم. و امیدوارم این اثر ناچیز مورد مقبول درگاه الهی قرار گیرد.


اخبار مرتبط:

آیت الله ایمانی: پیگیری تحقیق و نوآوری در جامعه اسلامی ضروری است

کتاب خلوت شیطانی(خودارضایی و راه درمان آن)+روش خرید

  • علی سهراب پور

السلام علیک یا ابا عبدالله

بدون شک مصیبت سیدالشهدا (علیه السلام) بزرگترین مصیبت در عالم است و هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت امام حسین نیست. جمله « لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نیست ای ابا عبدالله» را زیاد شنیده ایم. اما شاید تا الان نمی دانستیم که این جمله از دهان مبارک امام حسن مجتبی (علیه السلام) خطاب به برادر خود گفته شده است.


امام باقر(علیه السلام)  به نقل از جدشان می فرمایند:


روزی امام حسین(علیه السلام)  به نزد امام حسن(علیه السلام)  آمد، وقتی چشمش به برادر افتاد گریه کرد، امام حسن(علیه السلام)  از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(علیه السلام)  فرمود: گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن فرمود: ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم،ولی بدان که لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله زیرا روزی بر تو خواهد آمد که سی هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان می دانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد (صلی الله علیه و آله) می باشند، تو را محاصره می نمایند،و برای کشتن تو و جسارت به اهل بیت تو و اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام می نمایند، در این هنگام است که خداوند لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند»


( برگرفته از کتاب لهوف، نوشته سید بن طاووس،ترجمه محمد جواد مولوی نیا، چاپ سوم،انتشارات سرور، سال 1388، ص 53 و 55)

  • علی سهراب پور

خیلی از ماها اصلا نام فراماسونری را تا به حال نشنیده ایم و یا اگر هم اتفاقی به گوشمان خورده باشد اصلا نمی دانیم به چه معناست و چه کسانی هستند.

اما اگر می دانستیم این جریان؛ دشمن اصلی بشریت و بالاخص دشمن سرسخت اسلام ناب و شیعه است حتما در مورد آن به تحقیق می پرداختیم.

اگر می دانستیم اینها گروهی هستند که با اجنه و شیطان مستقیم و غیر مستقیم در ارتباطند بدون شک نمی توانستیم به سادگی از کنار آن بگذریم.

اگر می دانستیم اکثر قریب به اتفاق حوادت تلخ و جنگ و خونریزی جهان با برنامه ریزی این جریان هست؛حتما نسبت به شناختن آن بیکار نمی نشستیم.

اگر می دانستیم این جریان در طول تاریخ چه بلاهایی بر سر کشور و مردم ما آورده است؛ هیچگاه بی تفاوت نسبت به آن نبودیم.

اگر می دانستیم نمادهای آنان چیست و به چه معناست؛ مطمئنا خواسته و ناخواسته از آن نمادها استفاده نمی کردیم.

اگر می دانستیم چه اندازه آیه و روایت مربوط به این جریان در دین عزیزمان وجود دارد؛ حتما با حساسیت بیشتری به مسئله می نگریستیم.

اگر می دانستیم بعضی از مسائل به اصطلاح؛ علمی روز؛ ساخته و پرداخته این گروه است؛ حتما نسبت به بعضی از مسائل علمی به گونه ی دیگر نگاه می کردیم.

 

و بالاخره اگر می دانستیم چه ارتباطی بین این جریان و ظهور مولایمان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) وجود دارد بدون شک وظیفه خود را شناختن این جریان و روشنگری نسبت به آنان می یافتیم

خوشبختانه مدتی است جوانی پرتلاش و محقق  و پژوهشگر در عرصه فراماسونری وظیفه خود را در معرفی و بر ملاکردن سیستم و برنامه های این جریان دانسته است و خوشبختانه به لطف خداوند مورد توجه دانشجویان و نیز قشر موثر جامعه نیز قرار گرفته است.

جناب آقای علی اکبر رائفی پور همان جوانی است که خود را وقف این مسئله کرده است. بنده به نوبه خود وظیفه دانستم تا ایشان را به شما معرفی نموده و در خواست کنم حتما سی دی ها و مطالب ایشان را گوش دهید و بشنوید. مطمئن باشید ضرری نخواهید کرد بلکه دید شما نسبت به هرآنچه در اطرافتان می گذرد تغییر خواهد کرد و وظیفه خود را در این عصر به خوبی تشخیص خواهید داد.  

آدرس وبلاگ ایشان: www.antisemitism.blogfa.com

  • علی سهراب پور

 

توضیح: این مطلب نوشته ای از آیت الله بنیادی است که در سال 1353 در سالنامه جوانان به چاپ رسیده است. بنده با اجازه ایشان تغییرات جزئی ( در حد اندکی ویرایش) در آن داده ام و اینک متن مقاله ایشان را تقدیم می کنم :


عده‌ای می‌پرسند چرا موسیقی در اسلام حرام است؟ با آن که نغمه‌های موسیقی مفرح و لذت بخش و به عبارت دیگر غذای روح و مسکن اعصاب می‌باشد، به ویژه در عصر پر آشوب ما که اعصاب بشر در اثر زندگی ماشینی کاملاً آسیب پذیرفته و آشفتگی ها و ناراحتی‌های زیادی سلامت جسم و روان انسان ها را تهدید می‌کند.

  • علی سهراب پور

لحظه های ناب

۱۱
مرداد

حتما خطبه حضرت رسول (ص) در مورد ماه مبارک رمضان بارها به گوشتان خورده. اما بیایید این بار این خطبه را که مولا علی (ع) آن را نقل می کند با دل بخوانیم و آن را مدام به یاد داشته باشیم:  

«اى مردم! همانا ماه خدا ، همراه با برکت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است ؛ ماهى که نزد خدا برترینِ ماه هاست و روزهایش برترینِ روزها ،

 شب هایش برترینِ شب ها و ساعاتش برترینِ ساعات است .

 ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و از شایستگانِ کرامت الهى قرار داده شده اید .

 نَفَس‌هایتان در آن ، تسبیح است ، خوابتان در آن ، عبادت ، عملتان در آن ، پذیرفته و دعایتان در آن ، مورد اجابت است .

 پس با نیّت‌هاى راست و دل‌هاى پاک ، از پروردگارتان بخواهید تا براى روزه دارىِ آن و تلاوت کتاب خویش ، توفیقتان دهد ؛

 چرا که بدبخت ، کسى است که در این ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند .

 با گرسنگى و تشنگى خود در این ماه ، گرسنگى و تشنگىِ روز قیامت را یاد کنید ؛ به نیازمندان و بینوایانتان صدقه بدهید ؛ به بزرگان خود احترام ، و بر کوچک‌هایتان ترحّم ، و به بستگانتان نیکى کنید ؛ 

 زبانتان را نگه دارید ؛ چشم‌هایتان را از آنچه نگاه به آن حلال نیست ، بپوشانید ؛ گوش هایتان را از آنچه شنیدنش حلال نیست ، فرو بندید ؛ به یتیمان مردم ، محبّت کنید تا بر یتیمان شما محبّت ورزند ؛

 از گناهانتان به پیشگاه خداوند توبه کنید ؛ در هنگام نمازها ، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند کنید ، که آن هنگام (وقت نماز) ، برترینِ ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد و هر گاه با او مناجات کنند ، پاسخشان مى دهد و چون او را صدا بزنند ، جوابشان مى گوید و چون او را بخوانند ، اجابتشان مى‌کند .

 اى مردم! جان‌هاى شما در گرو کارهاى شماست ، پس با طلب آمرزش‌، آنها را آزاد سازید ؛ 

 و پشت‌هاى شما از بار گناهانتان سنگین است ، پس با طول دادن سجده‌هاى خود ، آنها را سبک کنید ،

 و بدانید که خداوند ـ که یادش والاست ـ به عزّت خود ،سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمى‌کند و در روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان [براى حساب ]مى ایستند ،آنان را با آتش ، هراسان نمى سازد .

 اى مردم ! هر که از شما در این ماه ، روزه‌دارى را افطار دهد ، پاداشش او براى آن عمل نزد خدا ، همچون آزاد کردن یک برده و آمرزش گناهان گذشته اوست» .

 پس گفتند : اى پیامبر خدا ! همه ما توانایىِ این کار را نداریم!

 پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک دانه خرما ؛ خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک جرعه آب .

 اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه ، نیکو سازد ، براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز که گام‌ها بر صراط مى‌لغزد ؛

 و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد ، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت ؛

 و هر کس در این ماه ، شرّ خود را [از دیگران] باز دارد ،خداوند در روز دیدارش ، غضب خویش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر که در این ماه ، یتیمى را گرامى بدارد ، در روز دیدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛

 و هر که در آن به خویشاوند خود نیکى کند ، در روز دیدار ، خداوند با رحمتش به او نیکى خواهد کرد ؛ و هر کس در آن از خویشان خود ببُرد ، خداوند در روز دیدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود ؛

 و هر کس در آن ، نماز مستحبّى بخواند ، براى او دورى از آتش ، نوشته مى‌شود ؛ و هر کس واجبى را در آن ادا کند، پاداش کسى را دارد که هفتاد واجب را در ماه‌هاى دیگر ، ادا کرده است ؛

 و هر کس در آن بر من زیاد صلوات بفرستد ، خداوند در روزى که وزنه اعمال ، سبک مى شود ، وزنه اعمال او را بیفزاید ؛ و هر کس در آن ، آیه اى از قرآن تلاوت کند ، پاداش کسى را دارد که در ماه هاى دیگر ، ختم قرآن کرده است .

  اى مردم! در این ماه ، درهاى بهشت ، بازند . پس از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نبندد ؛

 و درهاى دوزخ ، بسته‌اند . پس ، از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نگشاید ؛ و شیطان ها در بندند .

 پس، از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما مسلّط نسازد» .

 من( امیرالمومنین علیه‌السلام )  برخاستم و گفتم : اى پیامبر خدا! برترینِ کارها در این ماه چیست؟

 فرمود : «اى ابو الحسن! برترینِ کارها در این ماه ، پرهیز از حرام هاى الهى است» . سپس گریست .

 گفتم : اى پیامبر خدا! سبب گریه شما چیست؟

 فرمود : «اى على! بر این مى‌گریم که حرمت تو را در این ماه مى شکنند . گویا مى بینم تو در حال نماز براى پروردگار خویشى ، که نگون‌بخت‌ترینِ اوّلین و آخرین ، همو که برادر پى کننده ناقه قوم ثمود است ، برمى خیزد و بر فرق سرت ضربتى مى زند و محاسنت ، از خون سرت رنگین مى شود» .

 گفتم : اى پیامبر خدا! آیا در آن حالت ، دینم سالم است؟

 فرمود : «دینت ، سالم است» .

 سپس فرمود : «اى على! هر کس تو را بکشد ، مرا کشته است و هر کس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر کس تو را ناسزا گوید ، مرا ناسزا گفته است ؛ چرا که تو از من هستى ، همچون جان من . روح تو ، از روح من است و سرشت تو ، از سرشت من .

 خداى متعال ، من و تو را آفرید و من و تو را برگزید و مرا براى پیامبرى ، و تو را براى امامت ، انتخاب کرد، هر کس امامت تو را انکار کند ، نبوّت مرا انکار کرده است .

 اى على! تو وصىّ من ، پدر فرزندان من ، همسر دختر من و جانشین من بر امّتم هستى ، در حال حیاتم و پس از مرگم

 فرمان تو ، فرمان من است و نهى تو ، نهى من است . سوگند به خدایى که مرا به نبوّت برانگیخت و مرا بهترینِ آفریدگان قرار داد ،

 تو حجّت پروردگار بر خلق اویى و امین او بر رازش و جانشین او بر بندگانش»

  • علی سهراب پور

آغاز خطبه حضرت زینب علیها السلام

پس از آنکه یزید چوب به لب و دندان حسین علیه السلام زد و اشعار کفر آمیزی خواند، زینب به پا خواست و این خطبه را ایراد فرمود: 
« به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند جهانیان را حمد و سپاس می‌گویم و بر پیامبر اسلام و خاندان او درود می فرستم. خداوند متعال حقیقت را نیکو بازگو فرمود، آنجا که در قرآن بیان داشت: « کار کسانی که زشتکاری و گناه انجام داده‌‌اند، به جایی رسید که آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.» 
آری؛ کلام خدا راست و عین حقیقت است. یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفته‌ای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشانده‌ای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداخته‌ای و با نگاه غرورآمیز و نخوت بار به اطراف خود می‌نگری، در حالیکه شادمانی از اینکه دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است و مقام و منصبی را که حق ما خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، در دست گرفته‌ای. 
اگر چنین خیال باطلی در تو پیدا شده، لحظه‌ای بیندیش! مگر تو فراموش کرده‌ای کلام خدا را که می‌فرماید:« آنان گمان نکنند که مهلت یافتن خیر و سعادتشان است. نه تنها به نفع‌شان نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است.» 

اشاره به منزلت خاندان پیامبر

ای فرزندان بردگان آزاد شده! آیا عدالت این است که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر خدا را در میان نامحرمان به اسارت بگیری؟ زنان و کنیزان خود را پوشیده نگاه داری، ولی خاندان رسالت را با دشمنان‌شان در شهرها و آبادی‌ها بگردانی تا بادیه نشینان، خویشان و غریبه‌ها و اراذل و اشراف آنان را ببینند؛ در حالی که کسی از مردان آنان همراهشان نیست و سرپرست و حمایت کننده‌ای ندارند؟ 
چگونه امید خیر می‌توان داشت از فرزند کسی که می‌خواست با دهان خود جگر پاکان را ببلعد و گوشت و خون او از شهیدان اسلام روییده است؟ چگونه می‌توان انتظار کوتاه آمدن از کسی داشت که همواره با بغض و دشمنی و کینه و عداوت به خاندان ما نگریسته است؟ 

یزید! این جنایات بزرگ را انجام داده‌ای، آنگاه نشسته‌ای و بی آنکه خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سر می‌دهی که ای کاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد بر می‌آوردند و می‌گفتند: « ای یزید! دست مریزاد»؟ این جمله جسارت آمیز را می‌گویی، در حالی که با چوب‌دستی بر دندان‌های مبارک سید جوانان بهشتی می‌کوبی؛ 
زهی بی‌شرمی و بی‌حیایی! چگونه چنین یاوه‌سرایی نکنی؟ 
تو بودی که زخم‌های گذشته را شکافتی و دست خود را به خون پیامبر آغشته ساختی و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب نسل جدید را خاموش نمودی و اکنون پدران خود (نسل شرک و بت پرستی) را ندا می‌دهی و گمان داری که با آنان سخن می‌گویی. 
به زودی خودت به جمع آنان ملحق می‌گردی و در آن جایگاه، عذابی ابدی در انتظار توست که آرزو می‌کنی ای کاش دستم‌ شکسته و زبانم لال می‌شد و هرگز چنین کارهای ناشایستی را انجام نمی‌دادم. 

یزید پاسخگو در محشر

پروردگارا! حق ما را از دشمنان ما بگیر و از آنان که بر ما ظلم کردند، انتقام بکش و آتش غضب را بر کسانی که خون ما و حامیان ما را ریختند، فرو فرست. یزید! بدان که با این جنایت هولناک، پوست خود را شکافتی و با این عمل وحشیانه‌ات، گوشت خود را پاره کردی. به زودی در عرصه محشر به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کشانده خواهی شد در حالی که بار سنگینی از مسئولیت ریختن خون فرزندان او و هتک حرمت خاندان و پاره‌های تنش را بر دوش داری. آن روز همان روزی است که خداوند همه پراکنده‌ها را یک‌جا جمع می‌نماید و حق هر حق‌داری را به صاحبش باز می‌گرداند. 

مقام بلند شهید نزد خداوند

« گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگانند؛ بلکه زنده‌اند و نزد پروردگار خود، روزی می‌خورند.» ای یزید! برای تو همان بس که خدا در کارت داوری کند و پیامبر دشمنت باشد و جبرئیل نیز از او حمایت کند. به زودی آنان که تو را حمایت کردند و بر این جایگاه نشاندند و بر گرده مسلمانان سوار نمودند، درخواهند یافت چه ستمگری را انتخاب نمودند. به زودی درخواهید یافت که کدامیک از شما بدبخت‌تر و پست‌تر از همگان هستید. 

ای فرزند معاویه! اگرچه سختی‌ها و پیشامدها و فشار روزگار، مرا در شرایطی قرار داد که مجبور شدم با تو حرف بزنم، اما تو را کوچکتر از آن مقام ظاهری‌ات می بینم و بسیار توبیخ و سرزنش می‌کنم. چگونه سرزنش نکنم در حالی که چشم‌ها در فراق دوستان، گریان و دل‌ها در فراق عزیزان، سوزان است. 

شکایت به پیشگاه خداوند

آه! چه شگفت انگیز است که مردان بزرگ حزب خدا به دست شیطان کشته شوند! دستان جنایتکار شما، به خون ما خاندان پیامبر آغشته شده است و دهان‌تان از گوشت ما پر و مالامال است. آری! راستی جای شرم نیست که آن بدن‌ای پاک و پاکیزه روی زمین بمانند و گرگ‌های بیابان به سراغ آنها بروند و تو مغرور و سرمست، بر اریکه‌ی قدرت تکیه زنی و به خود ببالی؟ 
ای پسر ابوسفیان! اگرچه تو امروز کشتار و اسارت ما را غنیمت شمرده‌ای و به آن می‌بالی، طولی نمی‌کشد که مجبور می‌گردی غرامت و تاوان آن را پس دهی. البته در روزی که هیچ نوع اندوخته نیک و مفیدی همراه نداشته باشی و مجبور باشی به تنهایی سزای اعمال خود را بچشی. « و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمی‌ورزد.» ما از بیدادگری‌های تو، به پیشگاه او شکایت می‌بریم؛ و او تنها پناهگاه و امید ماست. 

یاد اهل بیت در دلها باقی است

زید! هر آنچه می‌خواهی مکر و فریب و سعی خود را به کار گیر، ولی بدان که هر چه تلاش و مکر به کارگیری، باز هرگز توان آن را نداری که ذکر خیر ما را از یادها بیرون ببری. هرگز قدرت نداری که وحی ما را نابود و ذکر ما را خاموش سازی و به آرزوی پلید و دیرینه خود نایل شوی. سعی و تلاش تو هرگز نخواهد توانست ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک سازد. 
هرگز! هرگز! آگاه باش که عقل تو بسیار ناتوان، و دوران زندگی و عیشت به سرعت از بین‌رفتنی و جمع تو رو به زوال و پریشانی است. روزی فرا می رسد که منادی حق فریاد بر می‌آورد:« لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران باد!» 
اکنون من نیز حمد خدا را می‌گویم که سر آغاز زندگی دودمان ما را با سعادت و آمرزش قرین ساخت و پایان زندگی ما را با شهادت سرشار از رحمت به پایان برد. 

فضل برای شهداء

از خداوند متعال می‌خواهم ثواب و فضل خویش را بر شهیدان تکمیل فرماید و اجر و مزد آنان را افزون سازد و امانت‌داری و جانشینی ما را از آنان به ترتیب خوب و نیکو قرار دهد؛ زیرا خداوند بخشنده و مهربان است. او تنها پناهگاه و امید ما و نیکوکارترین و بهترین وکیل و مدافع حق ماست.» 

یزید پس از شنیدن این سخنان گفت:« فریاد ناله و صیحه زنندگان بسی پسندیده است و حق است زنان داغدیده‌ی نوحه‌گر از غصه جان از بدن‌شان خارج شود.» سپس با بزرگان شام مشورت کرد که با اسیران چه رفتاری کند. 
آنان توصیه کردند همه‌ی اسیران را بکشد، ولی نعمان بن بشیر گفت: « فکر کن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با اسیران چگونه رفتار می‌کرد، تو نیز همانگونه رفتار کن. 

منبع:

  • لهوف سید بن طاووس، ص 215 و 221.
  • علی سهراب پور

1 . انگیزه و اهداف خود را مشخص کنید

اولین کار لازم برای تقویّت اراده و موفقیّت در یک تصمیم همین مسئله است که باید هدف خود را از انجام کار مورد نظرتان معلوم کنید.چرا که اندیشه تأثیر شدیدی روی رفتار دارد.[1]


« پل ژاگو»روان شناس معروف فرانسوی که یکی از صاحب نظران در زمینه ی اراده است برای موفقیّت شخصی که تصمیم دارد، عادت زشت خود را ترک کند، می نویسد:

« وقتی بخواهیم با عادت زشتی، ستیزه کنیم، ابتدا باید نتایج وخیم(نامطلوب)آن را در نظر مجسّم سازیم و بعد منافعی را، که در نتیجه ی ترک آن عاید ما می شود، در روح خود تصوّر (کنیم) و سپس... مواقع مختلفی را که قربانی آن عادت گشته ایم (را) به خاطر آوریم. (در نتیجه ی این عمل)‌ هر بار که چنین نمایشی در روح خود می دهیم،‌ بر آن تحریک یا وسوسه (عادت زشت)چیرگی یافته و لذّت ترک آن را در خود احساس می کنیم».[2]


2. به توانایی هایی که خدا به شما داده اعتماد داشته باشید

اغلب کسانی که با عدم موفقیّت روبرو شده اند، آن هایی هستند که هنگام شروع به کار، به استعداد و توانایی خود مشکوک بوده اند[3].


3 . بر تصمیم خود مقاومت کنید

یقیناً شرط اساسی برای پیروزی و موفقیت در هر تصمیمی ،

  • علی سهراب پور

فکر می کنم پارسال بود که برای دیدن یکی از دوستان به حوزه مدینه العلم صاحب الزمان (عج) شهرضا رفتم. همین طور که در راهرو اونجا قدم می زدم چشمم به مطلبی افتاد که در تابلو نصب شده بود. نوشته بود نامه امام زمان (عج) به شیخ مفید (ره)، با این که شاید قبل از آن ، آن نامه را خوانده بودم اما ناخودآگاه به طرف آن کشیده شدم ، عبارتی از آن نامه آنقدر بر روح گناهکارم تاثیر گذارد که چندین بار با چشم اشک آلود آن را خواندم. آن قدر از خودم خجالت کشیدم که جزء پشیمانی و اظهار ندامت به محضر آقا چاره ای نداشتم.

و اما آن عبارت نامه آقا این بود که:

از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما می‌گذرد کاملاً مطلع هستیم و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری می‌کردند ولی اکثر شما مرتکب شدید باخبریم.

از عهدشکنی‎ها و پشت‌ سر گذاشتن عهد و پیمان‎ها با اطلاعیم... با همه گناهان، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته، شما را فراموش نمی‌کنیم و اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر می‌گرفت و دشمنان شما را از بین می‌بردند.پس، از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید.

... پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.

امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایده‌ای ندارد و سودی نبخشد. (بحارالأنوار ج : 53 ص : 175 و 176)

براستی چرا باید گناه کنم؟ آیا لذت گناه آن قدر ارزش دارد که دل مولایم را به درد آورم؟ مگر نه این است که این دنیا مزرعه آخرت است؛ پس چرا با گناه ، خود را از نعمت های بزرگ الهی محروم کنم؟

وقتی می بینم افرادی را که یک عمر بندگی خدا را نکردند و الان که پیر شده اند از گذشته خود پشیمانند و البته دیگر عمر از دست رفته شان بر نمی گردد، به خود می لرزم و می گویم، نکند من هم این گونه باشم.

  • علی سهراب پور

غریزه ی جنسی یکی از غرایزی است که خداوند حکیم برای رشد جسم و روح و نیز دوام نسل ها، در وجود انسان قرار داده است. این غریزه همانند غرائز دیگر انسان اگر در مسیر صحیح خود قرار گیرد می تواند ثمرات زیادی در تکامل شخص و جامعه داشته باشد. و اگر خدای ناکرده در مسیری غیر از مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد می تواند حتی تا آنجا انسان را تنزل دهد که از حیوانات نیز پست تر شود.

از این رو شناخت راه های کنترل این غریزه از اهمیت والایی برخوردار است. ما در این مقاله سعی کرده ایم این راه ها را به طور خلاصه ذکر کنیم به این امید که ما را در کنترل و قرار دادن این غریزه در مسیر صحیح خود کمک کند:

1. دوری از هر گونه تحریک جنسی: دیدنی های محرک، شنیدنی ها و خواندنی های مبتذل و مهییج، غذاهای شهوت زا، لباس های تنگ و چسبان، بستر نرم و لطیف، فکر کردن به مسائل جنسی، خلوت با نامحرم، شوخی با نامحرم، این ها همگی از مواردی است که یک فرد بالاخص نوجوان و جوان را در معرض تحریک های جنسی قرار می دهد پس اولین کاری که یک فرد برای کنترل غرایز خود می تواند و باید انجام دهد دوری از موارد مذکور و به طور کلی از تحریکات جنسی می باشد.(دقت کنید)

2. ازدواج: ازدواج بدون شک می تواند شخص را در کنترل غریزه ی جنسی اش یاری کند. متاسفانه ما شاهدیم برخی از پدر و مادرها نسبت به ازدواج فرزندانشان به گونه ای رفتار می کنند مثل اینکه اصلا چیز مهمی نیست، غافل از این که بسیاری از مفاسد اخلاقی ناشی از تاخیر در ازدواج است.

اسلام یکی از وظایف والدین نسبت به فرزنداشان را فراهم کردن ازدواج آنها می داند.

3. ورزش کردن: ورزش علاوه بر اینکه مفید برای جسم و روح آدمی است، سبب مصرف مقدار زیادی انرژی نهفته در بدن نیز می شود. و انسان را از بسیاری از انحرافات نجات می دهد.البته برای موثر واقع شدن ورزش ، باید به دو نکته حتما توجه شود اول اینکه: ورزش را به طور منظم انجام داد ،مثلا هر صبح ساعت 6 به مقدار 30 دقیقه. و دوم اینکه: ورزش باید به گونه ای باشد که سبب خستگی زیاد انسان شود ، نه این که فقط یک نرمش ساده و بی زحمت باشد. چرا که حرکات بدنی و ورزش های خفیف روزانه، تمایل و قوای جنسی را زیاد می کند.(توجه کنید)


4. روزه گرفتن: روزه نیز می تواند عامل مهمی در کنترل غرایز جنسی باشد. زیرا از یک طرف انسان را به مبدا پاکی یعنی خداوند گره می زند و از طرف دیگر موجب مصرف شدن انرژی های نهفته در بدن انسان می شود. پبامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز به جوانانی که امکان ازدواج ندارند و تحت فشار غریزه جنسی هستند، توصیه می فرمودند که برای کنترل شهوت خود از روزه کمک بگیرند.

البته در مورد روزه گرفتن دو مسئله باید مورد توجه قرار بگیرد:

اول آنکه: کسانی که قصد روزه گرفتن دارند ، برای اینکه روزه آنها موثرتر واقع شود باید برنامه روزه گرفتن آنان منظم باشد.یعنی مثلا هر هفته روزهای دوشنبه و پنچشنبه.(دقت کنید)

دوم آنکه: روزه گرفتن برای کسانی که بدنی ضعیف دارند ، توصیه نمی شود ، بلکه شاید هم مضر باشد.

5. فعالیت زیاد: از دیگر مسائلی که می تواند شخص را در کنترل غریز جنسی اش یاری کند، این است که باید برای تمام اوقات خود یک برنامه و کاری داشته باشد ولو آن کار تفریح، بازی، خواب و .. باشد. مقصود ما این است که هیچ گاه نباید برای اوقات فراغت خویش بدون برنامه باشد چرا که همین اوقات فراغت ها و بدون برنامه بودن ها زمینه بسیاری از انحرافات را فراهم می سازد.

6. یادآوری عاقبت انحراف: گناه آثار زیادی در زندگی دنیوی و اخروی ما دارد،؛ گرفته شدن لذت مناجات، نزول بلا، ناامیدی، مستجاب نشدن دعا، ترس از مرگ، حبط و باطل شدن کارهای نیک، آشکار شدن عیوب، سیاهی قلب، سلب توفیقات، سنگدلی و قساوت، کوتاه شدن عمر، از بین رفتن آرامش روحی، نفرت خوبان، و کیفر.. همگی از آثار گناه می باشد که در احادیث و آیات قرآن به آن اشاره شده است.توجه به این آثار می تواند نقش بازدارنده ای در ارتکاب گناهان داشته باشد.

7. یادآوری مرگ: یاد مرگ وسفر به عالم دیگر، نقش موثری در دوری از هواهای نفسانی و شهوات دارد. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:

«ای بندگان خدا، براستی که از مرگ گریزی نیست، پس قبل از آنکه به سراغتان آید از آن حذر کنید و خود را برای آن آماده کنید و ساز و برگ آن را فراهم آورید؛ زیرا در هر حال شما شکار مرگید...پس هرگاه شهوت ها به شما روی آورند، مرگ را بسیار یاد کیند».

8. یادآوری نعمت های خدا: یادآوری نعمت های گوناگون مادی و معنوی، جسمی و روحی و ... موجب می شود تا فرد، لطف و محبت بی حدّ و حصر پروردگار خویش را فراموش نکند و با در نظر داشتن آن، دست از پیروی خواهش های نفسانی خویش بردارد .

9. توجه به نماز و مسجد: نماز به خصوص اگر همراه با توجه به معانی و مقصود آن یعنی خدا باشد می تواند انسان را از بسیاری از گناهان باز دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«اِنَّ الصَّلوهَ تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ و المُنکَر؛

براستی نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد».

در نماز تلقین به نفس، آرامش، احساس قدرت، دوری از مفاسد، وجود دارد. لذا توجه به نماز می تواند کمک مهمی در کنترل غریزه جنسی انسان داشته باشد.

مسجد و رفت و آمد در آن نیز می تواند انسان را از بسیاری از مفاسد دور نگه دارد. کسانی که واقعا با مسجد مانوس هستند و اوقاتی از وقت خود را در آنجا می گذراند به خاطر نورانیت موجود در آن، و احساس مثبت و شخصیتی که به انسان دست می دهد از بسیاری از انحرافات مصون هستند.

با کمی دقت و تامل می توان دریافت در میان کسانی که واقعا اهل مسجد و نماز هستند، به نسبت به افرادی که اینگونه نیستند انحراف و فساد جنسی به مراتب کمتر دیده می شود- البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد افراد معدودی بر خلاف آنچه گفته شده یافت شود-

10. علم و آگاهی: بسیاری از انحرافات، ناشی از جهل انسان نسبت به پیامدها و عواقب سوء آنهاست. دربسیاری از موارد اگر شخص نسبت به پیامدهای منفی عمل خود آگاه باشد به سوی آن عمل گرایش پیدا نمی کند.

11. دعا و تضرع: از دیگر عواملی که سبب می شود انسان در منجلاب فساد و تباهی گرفتار نشود و بتواند غرایز جنسی خویش را کنترل کند، این است که انسان از خداوند عالم و قادر با تضرع و خضوع طلب کند که او را از انحراف و فساد نجات دهد.

دعا برای یک مومن در مقابل هجوم غرایز جنسی و هواهای نفسانی یک سلاح قوی و محکم می تواند باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

« اَلدُّعاءُ سِلاحُ المُومنِ؛ دعا سلاح مومن می باشد.»

این بود راه هایی برای کنترل غریزه جنسی برای کسانی که واقعا دوست دارند و می خواهند به گناه آلوده نشوند. افرادی که حقیقتا اینگونه رفتار کنند ، به واسطه ی احتلام نیز مقداری از انرژی آنها دفع می گردد.

  • علی سهراب پور

خدایا...

۲۴
تیر

افسوس که عمر دربطالت بگذشت

با بار گنه بدون طاعت بگذشت

فردا که به صحنة مجازات روم

گویند که هنگام ندامت بگذشت

                                          امام خمینی(رض)

  • علی سهراب پور